خواهران لیر

این از مرگ جستن یا هر چی اسمش هست، اگر تنها یک حُسن داشته آمدن یکبآره خواهر ساکن روستایم است که خیلی نگران من بؤد. امشب سه خواهر هستیم بآز. آن دو خوابیدند و من ثبت می‌کنم. چگونه سپاسگزاری کنم از تو و از بندگان مهربانت یا رب.  

خیز که امروز جهان آن ماست / جان و جهان ساقی و مهمان ماست*

عمه پارتی این بار فرق داشت. رها گفت عمه درس دارم این هفته هر روز دو تا امتحان دارم. گفتم آفرین دخترم من هم دبیرستانی بودم مهمانی و ددر تعطیل بود. این شد که نیامد. شب خوابم نیامد و بچه‌ها فیلم نداشتند لذا گفتم هر سوالی که ذهنتان را مشغول کرده بپرسید اگر بلد بودم…Continue reading خیز که امروز جهان آن ماست / جان و جهان ساقی و مهمان ماست*

گفتم غم تو دارم گفتا غمم حلالت

امروز باز هم حالم خوب نیست چون دیروز ظهر ۳ قاشق اضافه خوردم. عصر دو قاچ گلابی خوردم فشارخون رفت بالا. از آن طرف خانمهای همسایه آمدند دیدنم. امیر رفته تهران مهمانم زیاد شده. همین شنبه دو تا از همکارها آمدند مجدد دیدنم که سر سوختگی‌ام خیلی زحمت کشیده بودند. ظهر هم خواهرم آمد بعد…Continue reading گفتم غم تو دارم گفتا غمم حلالت

مهمان داشتیم۲

مهمان حبیب خداست. در خانه ما مهمان می‌خرد، می‌پزد، می‌خوریم. اما، سلیقه‌ها یکی نیستند، تجربه‌ها هم. برای همین آنطوری پیش نمی‌رود که من دلم می‌خواست. به قول مهمان‌ها حرصش می‌ماند من می‌خورم. هر بار می‌گویم آخرین بارم باشد، گوشم شنوا نیست.  

مهمان داشتیم

گفت سوسن لاغر شدی قشنگ‌تر شدی. خودم سال گذشته روز برفی که رفتیم بیرون با دیدن خودم توی آینه آسانسور ترسیدم. در این دو سالی هم که به سرعت و شدت لاغر شدم احدی بهم نگفت لاغر شدی قشنگ شدی یا هر چی. طوری که وقتی تومور مارکرم طوفانی بالا بود همکارم پرسید لاغر شدی؟…Continue reading مهمان داشتیم