یکبار گفت من اولین کسی بودم که از تو خوشم آمد، اولین نفر هم بودم که از چشمت افتادم. قصه زندگی آدمی همین است.
برچسب: پدر
چار عنصر مادرند و هفت سیاره پدر*
داداش کوچیکه همیشه میگوید از اسفند بدش میآید چون خیلی از عزیزان را در اسفند از دست دادهایم. امیر خیلی سال پیش از من پرسید پدر نداشتن چه شکلی است؟ خیلی سخت است امیر جان خیلی سخت است. *سنایی
قسمت اعظم متن با میکروفون تایپ شده
یک. روایت است پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله یک روز به ابوذر و سلمان هر کدام یک دینار داد. ابوذر با سکهاش چیزهایی خرید اما سلمان همه سکهاش را بخشید. آن شب حضرت محمد صلوات الله علیه و آله آتشی روشن کرد و سینی فلزی روی آن گذاشت تا داغ شد، سپس به…Continue reading قسمت اعظم متن با میکروفون تایپ شده
در غم ما روزها بیگاه شد*
لقمان حکیم (علیه السلام) فرمودند: «لا یُعْرَفُ الحَلیمُ إلّا عِندَ الغَضَبِ» بردبار، جز هنگام خشم شناخته نشود. سلام شاه لیر جان. سحرگاه حدیث درباره «حلم مؤمن» میخواندم یاد حرف تو افتادم که میگفتی من علم دارم اما حلم نه. یادت هست؟ خب. شاید در آنچه مد نظرت بود، بردباریام کم بود که هست و…Continue reading در غم ما روزها بیگاه شد*
من از یادت نمیکاهم
راستی امروز سالروز تشخیص قطعی اماس من، در سال ۸۰ است. از طرفی روز تولد علی کوچولو هم هست. تلخی مداوم در شیرینی مدام. این عکس را چند روز پیش مهدیه برایم فرستاد. مختصری کیفیت عکس را بهبود دادم. عکس برای عید سال ۸۲ است، پاهای پدر لاغرم ادم دارد و ده ماه بعد در…Continue reading من از یادت نمیکاهم
که این مستی که من دارم نه کار آب انگور است*
وقتی امیر ظرف را گذاشت کنارم، قبل از اینکه بخورم، با همین شکل و شمایلش رفته بودم سالهای آخر دهه ۶۰، زیر سقف سبزی که پدر ساخته بود از ساقههای استخوانی درختهای تاک. ظهر جمعه حیاط خانه پدری. پایین نردبان ایستادم به تماشای پدر که خوشههای سوگلی را داخل کیسههای توری که مادر دوخته بود…Continue reading که این مستی که من دارم نه کار آب انگور است*
إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا
این نوشتهام درباره حکایتی که پدرم یادمان داد یادتان است؟ همان «اونی که توی موال گفتی چسبیده به ریشت»؟ (+) ها؟ آفرین. این عبدالحمید و مشابهاتش را هم شامل میشود. آن جشن تکلیفی که برای دختربچهها گرفته بود بعد از قشنگیهایی که در محضر امام خامنهای ثبت شد، چه رقتانگیز. تقلا و تقلا و تقلا…Continue reading إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا