و مؤمن باید که آینه مؤمن باشد

کار اصلاحم که تمام شد آینه را از مهدیه گرفتم. از دیدن گردنم شوکه شدم. عضله جناقی ترقوه‌ای سمت چپم قلمبه بود. انگار توده داشته باشد. دخترها گفتند چون لاغر شدی اینطور به چشم می‌آید ولی اینطور نبود. عضله سمت راست نمای معمولی داشت ولی سمت چپی انگار مال من نبود. بعد از چهار ساعت…Continue reading و مؤمن باید که آینه مؤمن باشد

سوسن چرا درد دارد؟

درد نسبتاً کشدار پاهای من، از لحاظ طول زمانی، در حقیقت ارتباطی با ام‌اس ندارد. این درد، از آبانِ پارسال که در مشهد افتادیم توی برف و سرما بدون اینکه لباس مناسب‌تری برده باشیم، شروع شد، سرما به مغز استخوانم نفوذ کرده بود. بعد از آن منی که به خاطر نداشتم زمستان‌ها شلوار پشمی زیر…Continue reading سوسن چرا درد دارد؟

و ما أدراک ما الخوف؟

وقتی بیدار شدم ساعت دوازده بود. خانم فلسفیان داشت می‌چرخید. برخلاف همیشه که این ساعت آماده می‌شدند که بروند. قبض هم نگرفته بودم. رفتم سراغ خانم فلسفیان و گفتم خوابم برده بود. کمی با هم تمرین کردیم و بعد به‌ش گفتم دستهام هم اسپاسم‌شان شدید است. گفتم خودم مواقع بیکاری این شکلی می‌کنم [ادا در…Continue reading و ما أدراک ما الخوف؟

شرح اکتشاف!

شاید چون عجول بودم؟ شاید چون هر چی بیشتر درد را تحمل می‌کردم، می‌شد مفصل‌های نرمی داشته باشم و حواسم نباشد که این دردهای منتج به مفاصل نرم، فقط یکی دو روز دوام دارند و بعد، مجبورم شدیدترین دردهای عضلانی عمرم را تحمل کنم. هر چه بود من از جمله‌ی «حرکات کششی را به محض…Continue reading شرح اکتشاف!

یا حیّ یا قیّوم

سال ۸۰ من دانشگاه قبول شده بودم؛ جامعه‌شناسی. از طرفی سال قبلش حینِ طرح استخدام شده بودم و همزمان کلاس‌های متعددی مشغول بودم و بیمارستان هم به علت کمبود کادر و افزایش ظرفیت پذیرش بیمار، شیفت‌های پشتِ سر هم و فرسایشی به ما تحمیل می‌کرد. من اما در اوج خرسندی و آرمان‌خواهی بودم. هنوز بیست و سه ساله بودم.…Continue reading یا حیّ یا قیّوم

اَلمُومِنُ مِرآهُ المُومِنُ

*خستگی، خسته شدن، یک اصطلاح حیاتی در زندگی بیماران ام‌اسی است. این خسته شدن، با خسته شدن آدم‌های سالم از زمین تا عرش خدا فرق دارد؛ وقتی یک ام‌اسی می‌گوید خسته‌ام، یعنی کنترلی بر اعضا و جوارحم ندارم. یعنی توانایی نفس کشیدن هم ندارم. یعنی به سرعت باید در یک محیط خنک، دراز کشیده و تجدید قوا کنم. البته…Continue reading اَلمُومِنُ مِرآهُ المُومِنُ

Improvement

خانم قاسمی، کاردرمانگرم، همیشه به من سفارش می‌کند از راه رفتنم در دوره‌های زمانی مرتبی فیلم بگیرم [که نمی‌گیریم!] برای اینکه به مرور متوجه تغییراتِ راه رفتنم و بهبودش شویم. این تغییراتِ وضعیتم، چیزی نیست که شخص دیگری متوجه‌اش بشود. طوریکه شاید با دیدنم، همین حالا، با خودش بگوید این همه کاردرمانی کاردرمانی که می‌گفتی…Continue reading Improvement