وقتی از «حرکت کردن» صحبت میکنم یا مینویسم، دقیقاً به معنای راهرفتن نیست. اگر مینویسم از جا میکٓنٓم و میروم دستشویی نه اینکه روی دو پا ایستادن باشد. نه. من حتی قادر نیستم مسافتی بیش از دو تا سه متر را چهار دست و پا حرکت کنم. زود خسته میشوم، و اگر خسته نشوم پای چپم دچار اسپاسم میشود، و در وضعیت بغرنجی قرارم میدهد که گاهی حتی به سختی میتوانم بنشینم و تعادلم را حفظ کنم.
حرکتی که میکنم تا مسافتی را طی کنم حرکت به صورت نشسته است. نشسته روی زانوها و با خم شدنهای متناوب و تکیه به دستها برای جلو کشیدن بدن. در این وضعیت مسلماً سر زانوها روی زمین کشیده میشود که به مرور باعث زخم شدن و ضخیم شدن پوستشان میشود. چون در کشاله سمت چپ اسپاسم زیاد است در وضعیت نشسته به سمت چپ متمایلم و موقع حرکت مچ ، قوزک و روی پای راستم روی زمین بیشتر کشیده میشود، که همان بلای زانوها بر سر طفلکم هم آمده است.
با مصرف کرم، پوست نرم شده و ترمیم پیدا میکند ولی به محض برخورد با سطح ناصاف یا طی مسافت طولانی مجدداً و شدیدتر زخم میشود. بله. وقتی از حرکت کردن، این قابلیت که با تلاش کسب کردهام، این موهبت عظیم مینویسم از مشقتی طاقتفرسا و عرق در آوری صحبت میکنم که گاهی وقتی خسته و بیحالم در رساندن به موقعم به دستشویی خوب عمل نمیکند و آنچه نباید رخ میدهد.
چند بار در روز خدا را بابت اینکه میتوانید سه سوت برسید دستشویی یا هر جایی شکر میکنید؟ اینکه پاهای زیبایتان هنوز قشنگی خودشان را دارند چه؟
وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ …
انشالله اراده ی خدا به بازیابی سلامتیتان ” من حیث لا یحتسب ” هرچه زودتر نصیبتان شود . حتی اگر تقدیر غیر این بود باز خوشابحال شما که نظر کرده ی نگاه یارید … وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ …
اگر با من نبودش هیچ میلی ، چرا ظرف مرا بشکست لیلی …
الهی بمیرم ، سوسن جانم خیلی سخته ، و از اون سخت تر تحریر این همه صبوری تو و این همه بی صدا فریاددکردنت
ای خدا چرا نمیشه کاری کرد ؟