بازی هم بازی‌های قدیم!

یکم اینکه، اینجا (+) می‌توانید ماجراهای «شهر قصه» را دانلود کنید و حالش را ببرید! دوم اینکه، بازی هم بازی‌های قدیم! لی‌لی بازی، قایم باشک، هفت سنگ، وسطی … آخ گفتم وسطی یاد فیلمی افتادم که با تسبیح تماشا کردیم. فیلم مال چهار پنج سال پیش بود. آره! چون فاطمه تاتی تاتی راه می‌رفت و…Continue reading بازی هم بازی‌های قدیم!

آدم بزرگها گریه نمی‌کنند!

نشست کنار پنجره. دست‌هایش را در زیر بغل‌هایش گذاشت و سرش را تکیه داد به شیشه. هیکل سیاه رنگ براق سگ، زیر تاب ِ دنبال چیزی می‌گشت که تیزتر بود و تُندتر. دم‌اش را در هوا تاب می‌داد. سیخ شومینه را توی دست‌اش تاب می‌داد. خودش را انداخت روی کاناپه. یکی از پاهایش را انداخت…Continue reading آدم بزرگها گریه نمی‌کنند!

سلام سی و دو سالگی!

صبح که بیدار شدم، ظریفه برایم اس.ام.اس زده بود:«هر طفلی که به دنیا میاد، به ما میگه که خدا هنوز از آدمها ناامید نیست … پیک کوچولوی پروردگار، هستی‌ات قرین سعادت و سلامت. …» داشتم وارد سی و دومین سال زندگی‌ام می‌شدم. دنیا همان دنیای دیروزی بود و آسمان هم. بوی تازه‌گی جز در خود…Continue reading سلام سی و دو سالگی!

اسب باش!*

از روی دست «سانی»:   نجیب و برازنده ◊ اسب همیشه خود را آراسته و ستودنی می‌نماید . جاذبه جنسی او خیره کننده است و می‌داند چگونه لباس بپوشد. او به مکان‌های عمومی مانند: کنسرت، تئاتر، گردهمائی‌ها، مسابقات ورزشی ومهمانی‌ها علاقه‌ی خاصی دارد. وی اغلب خوش اندام و ورزشکار است. اسب بسیار خوش برخورد ،…Continue reading اسب باش!*

دم ِ آسمان تبریز گرم!

۱. نمی‌دانید چقدر از خواندن پیغام تبریک تولدهای دوستان فیس‌بوکی و دوستان وبلاگی خوش به حالم شده است! اصلاً من مانده‌ام این همه محبت را چگونه پاسخ بدهم … کلمه کم می‌آورم عزیزانم  ۲. امروز برف بارید … غافلگیرمان کرد. امروز قرار بود مریم مهمان من باشد. برف غافلگریمان کرد. راننده دیر کرد. خیلی دیر.…Continue reading دم ِ آسمان تبریز گرم!

کو شب؟ کجاست چاه؟

۱. من هنوز دوستش دارم. همان‌طور که او، هنوز دوستم داشت، وقتی شانه‌های برهنه‌ای را می‌بوئید. من اما، نه وقتی شانه‌ای پیش آمده باشد، وقتی دوست‌اش دارم که در خیابانی، کوچه‌ای، گذری، رستورانی، کافی‌شاپی خنده روی لب‌هایم خشک می‌شود و غم روی سینه‌ام سنگین می‌شود. وقتی جایی بروم که با او نرفتم، نشد بروم ……Continue reading کو شب؟ کجاست چاه؟

خدای من، خدای تو، خدای دیگران!

«تصور یک خدای شخص‌وار، ساخته و پرداخته‌ی یهودیت، مسیحیت و ــ تا اندازه‌ای ــ اسلام است. بنابراین ما این تصور ارمانی را نمایانگر والاترین حدّ دین می‌دانیم. این خدای شخص‌وار، یاری کرد که تک‌خداباوری برای فرد حقوقی حُرمت‌دار و خدشه ناپذیر بشناسند و شخصیت انسانی را ارجمند شمارند. هم به یاری این سنت یهودی ــ…Continue reading خدای من، خدای تو، خدای دیگران!