این مطلب را از اینجا (+) آوردهام که مورد قبول قلبی من است. در باور شخصی من اگر من به حضرت محمد(ص) ایمان دارم و ائمه را پذیرفتهام، ایشان الگوی رفتاری من هستند. پس من رفتاری را که مخالف دستورات ایشان است که برابر است با مخالفت با خدا، مرتکب نمیشوم خصوصاً گناهان کبیره. و…Continue reading و اما شفاعت
ماه: شهریور ۱۳۹۲
افتضاح یک فیلم: من و زیبا
شریعتی داستانی را نقل کرده است در کتابی به این مضمون که زن فلان کارهای روز عاشورا چند مهمان داشت (حق الله و حق النفس) و دید آتش در اجاق ندارد. رفت حیاط منزل همسایه که روضه داشتند و خواست از ذغالهای اجاقی که رویش دیگ نذر امام حسین (ع) پخته شده بود بردارد. فوت…Continue reading افتضاح یک فیلم: من و زیبا
از دوگانگیها
و خدا اندامهایی را جفت آفرید که تحلیلگر تصفیهگر ممیز مولد عملگرای دقیقی هستند:مغز، چشم، لوزتین، غدد تیروئید، پاراتیروئید، تارهای صوتی، ریتین، کلیهها، غدد فوق کلیوی و … دستها و پاها. آنگاه جفت اعظم ـ مغز ـ را بر آن داشت تا سمتی، سمتِ مقابل را تحت فرمان گیرد. باشد که پند گیرند و به راستی…Continue reading از دوگانگیها
خزعبلاتهنّ!
دیروز نقاشی کشیدم. با اینکه سایز تابلو کوچک بود هنوز تمام نکردم. امروز نتوانستم ادامه بدهم چون دیشب امیر جعبهی رنگهام را گذاشت بالا. امروز بافتنی بافتم. غمگینم چون با این که دیروز که خودمان تمرین کردیم پاهام خوب بودند، امروز در کلینیک جواب نداد. میدانم! همه میگویند نباید ناراحت شوم و روند کاملاً طبیعی…Continue reading خزعبلاتهنّ!
زمستانم آرزوست!
بچه که بودم چاق بودم. تپلی. عکسهای آن موقعهایم را دوست دارم که تپلی اخمویی بودم. اخم اصلاً در ذاتم بود انگار. الکی الکی به خودم مغرور بودم در حالیکه اصلاً نمیدانستم غرور چیست. بیشتر تپلی اخموی منزوی بودم. دبیرستان که رفتم دیگر چیزی از تپلیام نمانده بود. سرم را فقط با درس خواندن گرم…Continue reading زمستانم آرزوست!
بچههای مدرسه والت إیضاً!
سال اول دبیرستان بودم. خانم حکیمی دبیر زیستشناسیمان. سر حضور و غیاب همان دومین یا سومین جلسه بود که زد به تیپ و تاپ من. اسم حجازی قبل از اسم من بود. من داشتم تندتند مطلب از بر میکردم چون فهمیده بودم دبیر سختگیری داریم. برای همین انگشت اشارهام را کمی بالا گرفته بودم…Continue reading بچههای مدرسه والت إیضاً!
قلب وقتی میتپد که از خون پُر باشد.
و خدا، قلب را در قفس آفرید. میان دو نفس در حبس. و قلب و نفس را با پردهای از شکم جدا ساخت. در شکم چیست که نباید قلب و نفس را آلوده کند؟ و بسا نشانههایی برای اندیشمندان.