۱. خوب من تا زمانی که «موتیفات» مینوشتم و دیگر از رمقاش افتادهام، یک موتیفاتی داشتم از مثلاً کتابهایی که در شش ماهههای اول و دوم سال خواندهام و الی آخر. حالا از روز بیست و هشتم شهریور ویر این موتیفات نویسی افتاده بود به جانِ ما و کارگر نبود لیکن تیغاش. هی امروز و…Continue reading موتیفات این چنینی هم داریم!
ماه: مهر ۱۳۹۰
لاو
اینکه میگویند:« کاش عشق را زبان سخن بود …» یعنی عشق علاوه بر اینکه کور است، لال هم هست؟!
ژان پل
و خدا تهوع را آفرید!
معرفی فیلم: Last Night
Last Night محصول ۲۰۱۰ به کارگردانی مسیح تاجالدینِ ایرانیالاصل مقیم آمریکا، داستانِ چهل و هشت ساعت از زندگی یک زوجِ متعادل و عاشق و وفادار را به تصویر میکشد که بذر شک و تردید میانشان پاشیده شده است. در یک مهمانی زن متوجه میشود که مرد در مأموریتهای خارج از شهرش با زنی زیبا همراه…Continue reading معرفی فیلم: Last Night
iFilm
ما، ماهواره نداریم. یعنی نه من و نه امیر علاقهای به تماشای شبکههای مبتذل !! ماهوارهای نداریم. یعنی احساس نیاز نمیکنیم، به جایش گیرندهی دیجیتالی داریم و پانزده شبکهی دیجیتالی را رصد ! میکنیم! یکی از این شبکهها، شبکهی iFilm است. یک شبکهی ایرانی که فیلمها و سریالهای ایرانی را برای کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای…Continue reading iFilm
Puberty
همیشه با دفترهای یواشکی شروع میشود، با سرخ شدنهای یکهویی، توی فکر فرو رفتنها، ساعتها جلوی آیینه ایستادنها، شام نخوردنها، دروغ گفتنها، … متنفر شدن از مادر … میترسم حتی، در خیالم موجودی را در چنین سنی تصور کنم که مادرش هستم …
از فریباهای زندگیام
به دوست داشتن، به نفس «دوست» میاندیشم. به تمام دوستیهایی که داشتهام و دارم و به اولین کسی که گفت اگر آدم دوستی مثل من داشته باشد به دشمن نیازی ندارد! وقتی بطری حاوی هالوتان را که کارم با آن تمام شده بود و میبُردم بگذارم توی قفسهی داروها و او داشته دنبال هالوتان میگشته…Continue reading از فریباهای زندگیام