مطرب

خیلی سال پیش، بابک نهرینی در یکی از نمایش‌هایش گفته بود از زنجان به آن طرف به ما می‌گویند هنرمند، از زنجان به این طرف صدایمان می‌زنند موتوروف (ترکی مطرب). حالا همین دیالوگ را پرویز پرستویی در فیلم مطرب می‌گوید.   پ.ن: چون گوگل کار نمی‌کند نشد به پستی که در همین رابطه در همین…Continue reading مطرب

در فراقش زندگی کردیم و جانی داشتیم*

دو سال است آشپزی نکردم. ظرف نشُستم. لباس اتو نکردم. لباس تا نکردم. جارو نکشیدم. گردگیری نکردم. عروسک ندوختم. الگو نکشیدم. نان صبحانه نپختیم. کیک شکلاتی خیس نپختیم. کافه نرفتیم. مسافرت نرفتیم. روی تخت نخوابیدم. دو سال است صبح‌ها موهایم را پشت سرم دم اسبی نبستم. بوسه خداحافظی نکردم. عصرها منتظر چای و دمنوش و…Continue reading در فراقش زندگی کردیم و جانی داشتیم*

از شیرینیجات

رضا عطاران در سریال ترش و شیرین هر وقت می‌خواست برود دستشویی با صدای بلند اعلام می‌کرد وقتی هم می‌آمد بیرون دستهایش را با لباسش پاک می‌کرد و اعلام می‌کرد آمده بیرون. حالا جوری شده من هم باید قبل از دستشویی رفتن اعلام کنم که خانم‌ها آقایان تا من خودم را برسانم دستشویی شماها کاری…Continue reading از شیرینیجات

طی‌الارض

مثلاً بشود بروم به پاییز سال هشتاد، ساختمان قدیم بیمارستان، اتاق عمل شماره دو، سر عمل، گوش دخترک را بپیچانم که دارد با خود واگویه می‌کند «یکی درد و یکی درمان پسندد»، بزنم توی دهانش که می‌جود «پسندم آنچه را جانان پسندد…» بعد بکِشانمش بیاورمش بالای سر خودم، اذان مغرب، موقع برگشتن از دستشویی آرنج…Continue reading طی‌الارض

تو بیا

وقتی ترانه تیتراژ سریالی که می‌خنداندت، قلبت را می‌فشارد که انگار هنوز آذر سال نود و پنج است. آغاز گریه‌ها و حیرت‌ها و بی‌کسی‌ها و بی‌عشقی‌هایت. تو بیا تا آرام بگیرد قلبم، پشت پلک‌های متورم و دردناک از گریه‌های دم به دم، نور متصل باش، آبی بیکران باش، عشقی روان باش. تو بیا ای شور…Continue reading تو بیا

چه می‌کنم؟ دل گم‌کرده باز می‌جویم *

  چقدر طول می‌کشد تا مخاط دهان به جای خالی یک دندان عادت کند؟ به طعم شور و شیرین خون؟ چقدر طول می‌کشد مغز کنار بیاید؟ چقدر طول می‌کشد با جای خالی یک انسان کنار آمد؟ با خاطراتش؟ که مثل طعم خون میان لثه و زبان جاری هستند؟ مغز چطور با فقدان کنار می‌آید؟ با…Continue reading چه می‌کنم؟ دل گم‌کرده باز می‌جویم *

آبان زمین می‌لرزد

  دیروز ساعت پنج و نیم صبح بیدار شدم از اضطراب خوابی که بعد از بی‌خوابی دندان‌دردی که با هیچ مسکنی آرام نمی‌شد، دیدم. خواب دیدم زلزله آمد و دیوارهای خانه‌ام که هم خانه ما بود و هم خانه پدری‌طور شروع کرد به فرو ریختن و بعد زمین دیوانه‌وار لرزید و من در حالی‌که کنار…Continue reading آبان زمین می‌لرزد