اسلام ستیزی، محمد ستیزی

  * یک توضیح خیلی مکرر، سوسن جعفری توی وبلاگ‌ش از نوشته‌ی هیچ‌کس استفاده نمی‌کند مگر اینکه اسم منبع و نویسنده را هم قید کند،‌ و اگر نشانی از نویسنده نداشته باشد، مطلب را داخل گیومه می‌گذارد. وقتی هیچ‌کدام اینها نیست، پس مطلب از خودش است.  ــــــــــــــــــــــــــــــــ   اسلام ستیزی، همواره مساوی بوده است با…Continue reading اسلام ستیزی، محمد ستیزی

یا أیّها الذین آمنوا …

نمی‌شود برای مرد، همه چیز بود، و انتظار داشت تنها برای تو باشد، بماند … مردها همواره در رفتنند و بازایستادن‌هاشان برای درک لذتی نو و بازیافتن نیرویی است که راه از پاهاشان گرفته است … اگر بنا بود یک تن خواست‌های ما را ارضا کند، توحید چنان جهان‌شمول می‌شد که از ابتدای خلقت تا…Continue reading یا أیّها الذین آمنوا …

رنگی‌رنگی

«مردان یهودا، چون سپاهی را که به سوی‌شان می‌آمد بدیدند، یهودا را گفتند:«چگونه با شماری چنین اندک، با سپاهی چنان انبوه پیکار توانیم کرد؟ ما بی‌رمقیم و امروز چیزی نخورده‌ایم.» یهودا پاسخ گفت:«ای بسا جمع پُرشمار که به دست جمعی کم‌شمار درافتد و برای آسمان* یکسان است که نجات را با جمعی پُرشمار فرو فرستد…Continue reading رنگی‌رنگی

اوتاندی لحظه‌لر منده‌ن

  دلم که می‌گیرد، سر می‌گذارم در پی‌ی شب، تنم به عادت دیرین متروک می‌ماند و روح‌م به مسلخ دیرین مذبوح … این حماسه‌ی دیرین بود من است …   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هنوز هم دختری، از پلیس وحشت دارد.   مرد، قطعه سیبی را که زن پوست کنده است می‌گذارد توی دهان‌ش، زن با وجود دخترک…Continue reading اوتاندی لحظه‌لر منده‌ن

ایکی باغلی اَت -۲

   … آرثر که دست‌ش را روی قلب‌ش نهاده بود، با حرارت گفت:« ترجیح می‌دهی عشق‌بازی شاعرانه و آسمانی، در مهتاب و گل سرخ باشد، یا تند و تیز همچون دشنه‌ای؟» جاستین خندید.«جدی می‌گویی، آرثر! امیدوار بودم تیز و طولانی باشد، ولی خواهش می‌کنم حرف مهتاب و گل سرخ را به میان نیاور. من اهل…Continue reading ایکی باغلی اَت -۲

ایکی باغلی اَت – ۱

خیلی سال پیش، مشغول پرسه زدن بودم در این بی‌کرانه‌گی که رسیدم به یک وبلاگ رها شده، یادم نیست اسم‌ش چه بود، پس نپرس دختری که اینجا را می‌خوانی! لابه‌لای نوشته‌هایش، این صدا بود که دانلودش کردم … اما آن موقع گوش ندادم به‌ش … تا سه سال گذشت … خیلی اتفاقی لابه‌لای دیگر آهنگ‌ها…Continue reading ایکی باغلی اَت – ۱