یا قدیم الاحسان

در حدیث قدسی خداوند متعال می‌فرماید: «عَبْدى! خَلَقْتُ الأَشیاءَ لِأَجْلِک وَ خَلَقْتُکَ لِأجْلى، وَ هَبْتُکَ الدُّنْیا بالإِحسانِ وَ الآخِرَهَ بِالإِیمانِ.»  بنده من! همه اشیاء را به خاطر تو آفریدم و تـو را بـه خـاطر خـودم. دنیا را از روى احسان به تو بخشیدم، ولى آخرت را به خاطر ایمان.     برای هر عمل نیکت،…Continue reading یا قدیم الاحسان

غلطان به خون و خاک تو را پاره تن دریغ*

پیر ما گفت: «فلسطین پاره تن اسلام است.» به همان مظلومیت پاره تن حضرت محمد صلوات الله علیه و آله. غزه کربلاست. نمی‌دانم جمل و صفین را و تیرباران تابوت را کجای تاریخ معاصر پیدا کنم، اما عجیب «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم.»   *صفایی جندقی رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ…Continue reading غلطان به خون و خاک تو را پاره تن دریغ*

سعید آورد قول سعدی به جای

راستی ژینوس عزیز، نمی‌دانم یادی از ما می‌کنی یا نه؟ ولی من از یادت نمی‌کاهم‌طوری بر پاست اصلاً. خصوصاً وقتی عقاب کله سفید آمریکایی می‌بینم. که قول داده بودم یک پیژامه پوشش را برایت پیدا کنم. من آدم خوش قولی هستم و بالاخره یک آمریکای پیجامه‌پوش عصبانی برایت گیر آوردم. امیدوارم از رنگ پیژامه‌اش خوشت…Continue reading سعید آورد قول سعدی به جای

با تو برآمیختنم آرزوست / وز همه کس وحشت و بیگانگی*

یکم:  امام عسکری می‌فرماید: « مَنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنْ جَمِیعِ النَّاس» کسی با خدا انس پیدا کرد، از مردم وحشت می‌کند. یعنی نمی‌تواند به راحتی بین مردم برود. کودک وقتی در آغوش مادرش باشد و بخواهی به او نزدیک بشوی روی خود را برمی‌گرداند و تا جایی که می‌تواند در آغوش پدر یا مادر…Continue reading با تو برآمیختنم آرزوست / وز همه کس وحشت و بیگانگی*

بگشود نافه‌ای، و در آرزو ببست*

هدیه نوشته: «گفتم میدونی، من خواستن، محدودم کرده. صرف فعل خواستن. گاهی خودم رو میبینم که دیگه چیزی نمیخوام. یا فلان چیز رو نمیخوام. یا توی مدل قبلی عادتیم موندم. فراموش کردم حرکت کردن اول از قصد میاد. از میل. که نیت کردن اصل زیربنایی جهانه. اول بخواه، بعد حرکت کن. برای من، توی تمام…Continue reading بگشود نافه‌ای، و در آرزو ببست*

که جز مرگ را کس ز مادر نزاد*

جمعه بالاخره بعد از کلی روز بارانی و برفی، رفتیم سر خاک پدر و مادرم. کنار قبر مادرم قبر خانومی هست که همیشه روی آن پتو می‌اندازیم و من روی آن دراز می‌کشم. امروز بعد از کلی گریه و ابراز دلتنگی برای بغل کردن مادرم، ناگهان کسی آمد که زائر قبر همان خانم بود. امیر…Continue reading که جز مرگ را کس ز مادر نزاد*