همین‌جوری!

خواب دیدم. خواب یکی از بچه‌های دوره راهنمایی‌امان را. که یک برادر دوقلو هم داشت که برعکس خودش که موهای سیاه وزوزی و پوست تیره‌ و صورت زیبای آفریقایی داشت [دارد] صاحب موهای خرمایی صاف و پوست سفید بود [است] به قدری واضح، روشن و واقعی بود که حتی در خواب دیدم رفته‌ام و طاهره…Continue reading همین‌جوری!

یکی بود، بی‌ربط هم بود!

بالش را گذاشته‌ام پشتم و تکیه داده‌ام به بازوی مبل. رو به روی پنجره. باد شدیدی می‌وزد و اشک آسمان در می‌آید. چند وقت است خیس نشده‌ام، به واقع کلمه. زیر باران؟ خسته نیستم. یک بیست و چهار ساعت عجول بر من گذشته است. یک سفر نهایتاً کمی بیش از بیست و چهار ساعت. رفتن…Continue reading یکی بود، بی‌ربط هم بود!

همیشه خواستن توانستن نیست!

می‌دانی؟ گاهی دل‌م می‌خواهد برگردم به نقطه‌ی خاصی از زندگی‌ام. فقط گاهی. به ندرت. حالا انتخاب اینکه برگردم به کدام نقطه‌اش، کار سختی است. بدترین قسمت این «خواستن» همین «انتخاب» است. البته ترجیح می‌دهم این نقطه زیاد با این برحه‌ی زندگی‌ام فاصله نداشته باشد. این ترجیح کار را سخت‌تر می‌کند. چون هر چه جستجو می‌کنم،…Continue reading همیشه خواستن توانستن نیست!

موتیفات دوستانه!!!

۱. اول خبرش را آقای ن. آورد. گفت «دیشب یک مریض دیگه توی آی‌سی‌یو تمام کرده!» حتی آن خنده‌اش، از سر ِ دلخوری بود و اینکه کمی از بدیمنی‌ خبر بکاهد. بعد، چند دقیقه‌ای نگذشته بود که اول یک زن ناله کرد و بعد یک مرد نعره کشید. چیزی محکم خورد به در شیشه‌ای. همهمه…Continue reading موتیفات دوستانه!!!

جعبه‌ی مدادرنگی‌هایم را آب بُرد!

و نمی‌دانی چقدر زندگی برایم عادی شده است. شده است یک نقاشی‌ی خیلی رسمی. یک درخت گیلاس، یک خانه با سقف قرمز و لامپ روشنی که از پشت دیوارهایش پیداست. چندتایی گل چهار پر دو و بر درخت و خانه. چندتایی کوه قهوه‌ای رنگ بالای صفحه و سُدس خورشید که با لبخند زورکی از لای…Continue reading جعبه‌ی مدادرنگی‌هایم را آب بُرد!

حوض ما ماهی نداشت.

من چشم‌هایم را می‌بندم، تا ده می‌شمارم(+). دست‌ت را می‌زنی به شانه‌ام و می‌روی. صدای پاهایت گاهی دور می‌شود. گاهی بلند. حتی می‌شود بفهمم که کجای پشت سرم چرخ می‌زنی. برمی‌گردی. می‌رسم به ده. می‌پرسم «بیام؟» می‌گویی نه! دوباره بشمار! دوباره تا ده می‌شمارم. می‌گویم «اومدما!» چشم‌هایم را باز می‌کنم و برمی‌گردم، دست‌هایت را زده‌ای…Continue reading حوض ما ماهی نداشت.