خیزران (+) پیشنهاد کرده است در مورد بازجویی بنویسیم. شاید اولین صحنههای بازجویی و شکنجه را در مجلات اطلاعات هفتگی بعد از انقلاب دیده بودم و بعدتر در «آواز کشتگان». هر چه هست، تصور چنین تجربهای دهشتناک است. به تصویر کشیدناش همانقدر دردناک. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از شدت سرما بیدار شد. چشمهایش را گشود و به سقف…Continue reading بهمن؟ بیداری؟
ماه: شهریور ۱۳۸۸
موتیفات شهریورانه
۱. « اما چه رنجی است لذتها را تنها بردن و چه زشت است زیباییها را تنها دیدن و چه بدبختیی آزاردهندهای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سختتر از کویر است. در بهار، هر نسیمی که خود را بر چهرهات میزند یاد تنهایی را در سرت بیدار میکند. هر گل سرخی بر…Continue reading موتیفات شهریورانه
۱۵ دقیقه
«… خانم مرجان خانم! در طبقه اول ساختمانی که شما در آن کار میکنید، کنار سرویس بهداشتی یک اتاق شش متری هست که دیوارهایش با کاشی سفید بیست سانتی پوشیده شده، مابین کاشیها با سیمان سفید بندکشی شده، کف اتاق سرامیک است و کابینتهایش پوسیده، اما تمیز است. گوشه دیوار، کنار پنجره رو به خیابان،…Continue reading ۱۵ دقیقه
سِحر/سرّ عشق
« من سحر نمیدانم. من فقط روحم را که بزرگ بود و سنگین گستراندم. من سِحر نمیدانم. گفتی زمستان شدهای و من دلم به حالت سوخت و روحم را که بزرگ بود و سنگین بود، مثل چادری روی تو کشیدم و ذکر ِ عشق خواندم تا تو داغ شدی. من سحر نمیدانم. نفسهات به شماره…Continue reading سِحر/سرّ عشق
کُتبَ علیکُم الصیام
چقدر تشنگی را دوست داشتم وقتی آب بود. چقدر گرسنگی را دوست داشتم وقتی خوراک بود. چقدر انتظار را دوست داشتم وقتی همه مهیا بود. چقدر وقت اذان را دوست داشتم. و آن حس غرورانگیز را. آن دستهای خسته را. آن دعای زیر لبی. بسمالله … یادم هست هر وقت از پدر میخواستم مرا هم…Continue reading کُتبَ علیکُم الصیام
شبه موتیفات!
یک. همه چیز بستگی دارد به تو. همه چیز بستگی دارد به چشمهایت. به نفسهایت. همهی آنچه بعدها میشود اعتقادات ِ تو، اندیشهی تو. الزامات ِ تو. همه چیز بستگی دارد به رویاهایت. به داشتههایت. به نداشتههایت. به «عقده»هایت. تمام ِ آنچه بعدها میشود آرزو. تمام آنچه روزی حسرت بود و بعد میشود [خُسرت!]خُسران به…Continue reading شبه موتیفات!
کی بودهای نهان که تمنا کنم تو را؟
« … در فلسفه هم گاهی شعرهای لطیفی هست. مثل این حرف که میگه خداوند از شدت ظهورش مخفی است. در واقع مفهوم این حرف اینه که خداوند اونقدر هست که گویی نیست. اون قدر حضور داره که انگار غایبه. اصلاً غیبتش به دلیل شدت ظهورشه. میگن خداوند مثل یه صداست که از اول آفرینش…Continue reading کی بودهای نهان که تمنا کنم تو را؟