موسیقی نقش عمدهای دارد در زندگیام. یعنی حتی موقعی که برای کنکور درس میخواندم یا توی اتاق عمل، سر عمل جراحی باید موسیقی گوش میدادم. اثراتِ کاهش استرس و فشار کاری توسط موسیقی [خصوصاً بدون کلام] را به خوبی تجربه کردهام. برای همین هم هست که موقع نوشتن هم دوست دارم به موسیقی گوش بدهم.…Continue reading آهنگهای قاتل
ماه: اردیبهشت ۱۳۹۰
هنر برتر از گوهر آمد پدید!
ʘ سهشنبه صبح دچار آن حالتهایی شده بودم که انگار در خواب و بیدار سرگردان باشی. پتو و بالش آورده بودم درست جلوی آشپزخانه پهن شده بودم روی زمین. فقط بهخاطر دارم که جو را با پیاز گذاشته بودم بپزد. هی هم بیدار میشدم و میرفتم بهش سر میزدم و بعد دوباره میخوابیدم. برای همین…Continue reading هنر برتر از گوهر آمد پدید!
لا
یکی از اصولِ انسانی، «آزادی» است. وقتی میگوییم اصل، یعنی یک تعریفی برایش داریم که خللناپذیر است. بنابراین نمیشود بگوییم آزادی تعریف ندارد و سلیقهای است. چون معتقدیم اصل است و خواستهی تمام انسانها. خواستهی تمام انسانها، یعنی آزادی یک موضوع فطری است، عینِ اعتقاد به خدا که فطری است. ولی همانطور که عبودیت، با…Continue reading لا
آه آزادی! تو چقدر خوبی!*
از آن شبی که خبر شهادتِ «آیات القرمزی» شاعرهی بحرینی را شنیدهام [گیریم که خبر تکذیب شد و هنوز زنده در بندِ اسارت است] به این فکر میکردم، که حقیقتاً چه معیاری برای سنجش در نظام سیاسی جهان حاکم است و اصولاً آزادی چند تعریف دارد و مبارزه برای آزادی، باید از جانب چه کسانی ارزشگذاری…Continue reading آه آزادی! تو چقدر خوبی!*
دید و بازدید
شهلا را به واسطهی سعید حاتمی شناختم(+). آن روزها که حال و حوصلهی چت کردن داشتم[سال۸۲]، زیاد با هم صحبت میکردیم، یادم هست اولینبار که وویسچت داشتیم، آنقدر هیجانزده شده بود که رضا [شوهرش] را صدا زد که بیا ببین سوسن اصلاً لهجه ندارد! [نیشخند] حالا شهلای گرامی آمده است ایران. فرصتِ خوبی است تا…Continue reading دید و بازدید
موتیفاتِ اردیبهشتانه
۱.حالم خوش نیست. یک هفته در میان، معدهام فیلش یاد هندوستان میکند و آخر هفتههایم را زهرمارم میکند. آخر هفتههایی که عموماً مهمانِ منزل پدری امیر هستیم یا با بچهها میرویم بیرون. وجههی خوشی ندارد. دیشب که مادر امیر آنطور مهربان و غمگین نگاهم میکرد دچار عذاب وجدان شدم. دلم میخواهد از دسپختِ خوشمزهاش یک…Continue reading موتیفاتِ اردیبهشتانه
عشق به وطن یک ضرورت است، نه حادثه.
این فیلم لعنتی خوشساختِ با بازی درخشان دنیرو و جودی فاستر، به من گفت که یک شهروند آمریکایی، نمیآید تفنگاش را بردارد و با مهارتِ کشندهای که دارد و چاشنی نفرتِ ناشی از شکستِ عاطفیاش بزند کاندید ریاست جمهوری ایالاتِ متحده را ترور کند! یک همچون شهروندی، تفنگاش را برمیدارد و میرود بین مرتکبینِ فساد…Continue reading عشق به وطن یک ضرورت است، نه حادثه.