ما هم می‌توانیم!

امروز روز جهانی ام‌اس است. هیچی برای ما بچه‌های ام‌اسی مانند خبر رسیدنِ بچه‌های دوچرخه‌سوار گروه آوای امید به تهران، امیدوارکننده، شادی‌بخش و غرورآفرین نیست.  نفر سمت راست جلوی عکس، همان فربد است که با ما در برنامه‌ی ماه عسل بود. فربد قبلاً با وجود یازده سال ابتلا به ام‌اس، قله‌های دماوند و سبلان را…Continue reading ما هم می‌توانیم!

ناسیونالیسم!

تبریز، توی خیابان‌هایش نمی‌توانی افغان ببینی. یعنی این شهر، به گمانم یکی از معدود شهرهایی است که کارگر افغان ندارد و شاید من ندیده‌ام! و مثلاً در این اواخر داشته باشد که من خیابان‌گردی‌هایم کمتر شده بود. ولی تا جایی که می‌دانم ندارد چون تبریزی‌ها موجوداتی بسیار بسیار ناسیونالیست هستند. تبریزی‌ها موجوداتِ از دماغ فیل…Continue reading ناسیونالیسم!

غرقاب

این روزها، دارم «جانستان، کابلستان» می‌خوانم و عصرها با امیر مجموعه‌ی فیلم‌های لارسن فونتریه را تماشا می‌کنیم. این روزها، ساعتی خوشم و ساعتی ناخوشم. گاهی گریه می‌کنم و گاهی سرخوشانه می‌خندم. چندین نامه‌ی دوستان محترم را هنوز جواب نداده‌ام. می‌خواهم برای کسی تابلویی بکشم که هنوز نکشیده‌ام. زمان در من به مکانی برای آرمیدن تبدیل…Continue reading غرقاب

حُسن کلام، ختم کلام!

در موردش خیلی قبلتر می‌خواستم بنویسم. ولی خوب، از یک طرف، در این جوّ خاصی که در دنیای مجازی وجود دارد که تا بخواهی از جهت مثبت به این قضیه نگاه کنی، تکفیرت می‌کنند، از بس که هزار ماشاالله روشنفکر و متفکر داریم که تالاپی بزنندت زمین، دستم به نوشتن نمی‌رفت و از طرفی دیگر…Continue reading حُسن کلام، ختم کلام!

و ما أدراک ما الخوف؟

وقتی بیدار شدم ساعت دوازده بود. خانم فلسفیان داشت می‌چرخید. برخلاف همیشه که این ساعت آماده می‌شدند که بروند. قبض هم نگرفته بودم. رفتم سراغ خانم فلسفیان و گفتم خوابم برده بود. کمی با هم تمرین کردیم و بعد به‌ش گفتم دستهام هم اسپاسم‌شان شدید است. گفتم خودم مواقع بیکاری این شکلی می‌کنم [ادا در…Continue reading و ما أدراک ما الخوف؟

منِ او

دیشب وقتی کتاب را تمام کردم می‌خواستم بیایم و در موردش، در مورد خودم با این کتاب بنویسم، وقتی امیر از سفر یکروزه‌اش برگشت و آخر سر پرسید کتابش چطور بود و لب و لوچه‌ی آویزان مرا دید سری به تأسف تکان داد که یعنی وااسفا به تو سوسن! گفتم من نمی‌دانم، هیچ جذابیتی نداشت برایم. نمی‌دانم شاید اگر…Continue reading منِ او