نگاهی بر کتاب آخرین انار دنیا

من حوصله‌ی فوق‌العاده‌ای دارم در تحمل دوستی‌های بی‌ثمر، عشق‌های مزخرف، مکالمات طولانی سر مسائل الکی و البته خواندنِ کتاب‌های دوغی، کشکی. رمانِ «آخرین انار دنیا» را خواندم. نه به زور و اکراه و نه سر تعارف. خواستم ببینم چطور می‌شود یک رمانی مثل این اینقدر محبوب باشد؟ و اصلاً این سبکِ رئالیسم جادویی چی هست؟…Continue reading نگاهی بر کتاب آخرین انار دنیا

سیزده‌سالگی ام.اسِ من :)

خرداد همیشه یادم می‌اندازد سحرگاه روزی را که قرار بود ظهرش شهناز پزشکی را ببینم و برویم خوشگذرانی. بیشترک برای تشکر از لطفی که زیاده از حد بود برای خواهرزاده‌ام ـ علی ـ که آپاندیسیت حادش را قرار بود عمل کنند. شهناز هم‌اتاقی خوابگاه بوستان انقلاب ارومیه، تبریز استخدام شده بود و می‌دیدیم هم را.…Continue reading سیزده‌سالگی ام.اسِ من 🙂

و من یقتل فی‌ سبیل‌الله

درجه‌دار بازنشسته‌ی ارتش است، تند تند صحبت می‌کند و جملاتش گاهی نادرست هستند، مهم نیست. می‌گوید خرمشهر را که آزاد کردیم، زمزمه‌ها شد که ما بودیم خرمشهر را آزاد کردیم، نه ما بودیم. نه ما بودیم شما نبودید. امام (ره) آمد توی تلویزیون. تشکر کرد از همه، بعد فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» بعد…Continue reading و من یقتل فی‌ سبیل‌الله

رنج دانستن*

شرزین چگونه است که تمام روز چاقو تیز می‌کنید؟ دیروز حوالی ساعت ده برق رفت. برق رفت اصطلاح یا جمله‌ی عجیبی نیست؟ برق که رفت داشتم نوشته‌ی آیدا احدیانی را می‌خواندم در مورد بچه. توی فیسبوک کلی کامنتهاش بار منفی داشت و گویا در جاهای دیگر هم واکنش‌ها منفی بوده. اینها را روز قبلش یا…Continue reading رنج دانستن*

اَلَم نخلُقکُم مِن ماءٍ مَهین ٍ*

سوره‌ی المدثّر: فمَا لهُم عنِ التّذکرهِ مُعرضین – ۴۹– کَأنّهُم حُمُرٌ مُستنفِرهٌ –۵۰– فَرّتْ مِن قَسوَرَهٍ –۵۱– پس آنها را چیست که از پند و تذکر روی‌گردانند ۴۹ گویی گورخرانی رمیده‌اند ۵۰ که از مقابل صیاد (شیر)ی فرار کرده‌اند ۵۱ *آیه ۲۰ سوره المرسلات: آیا شما را از آبی خوار و پست نیافریدیم؟

بگذاریم عنوانی نداشته باشد

«… سال‌های دور و دراز اسارت این چیزها را بر خلاف آن‌که خود بخواهم به من آموخت و امیالم را یکی‌یکی کُشت. یعقوب صنوبر تو این رنج را درک نمی‌کنی که سال تا سال گلی را ندیدن یعنی چه … یا زندانی سرزمینی باشی که به یر از شن هیچ‌چیز دیگری ندارد … سال‌های سال…Continue reading بگذاریم عنوانی نداشته باشد

سیاه مثل چشم‌های تو/ این روزگار من است …*

خدا راnشکر این‌روزها خوب دارم کتاب می‌خوانم. فیلم هم زیاد می‌بینیم [در خانه یا سینما].nفرصت نمی‌کنم در موردشان بنوسم حتی. این فیلم آخر فون‌تریه را هم تماشا کردیم.nالبته قسمت اولش را. فون‌تریه است دیگر. همین فعلاً. بهnبرکت خشنود نمودن مادر توفیقی دست داده تا قرآن ختم کنم. همین مرتب هر روز دو جزءnقرآن خواندن چند…Continue reading سیاه مثل چشم‌های تو/ این روزگار من است …*