معرفی کتاب

یک کتاب خوب دفاع مقدسی به قلم احمد یوسف‌زاده [خاطرات خودنوشت] به نام «آن بیست و سه نفر» که در سال ۱۳۸۵ مهدی جعفری از ماجرای «آن بیست و سه نفر» مستندی سیزده قسمتی ساخته است. آن بیست و سه نفر را معرفی می‌کنم: «کمی خورش در گودی دیگ دیده می‌شد که لایه‌ای روغن سفت…Continue reading معرفی کتاب

کیشلوفسکی بینی

از مجموعه فیلم‌های کیشلوفسکی، برخی قسمت‌های ده فرمان فوق‌العاده تأثیرگذار بودند، ولی اگر بخواهم فیلم‌هایی از او که بسیار تکان دهنده بودند، به این دو فیلم اشاره می‌کنم: *در مورد «همزاد» بعد از خواندن کتاب خرمگس و ماجرای آرتور و همزادش بالای کوه و بعد مرگ‌ش، کمی اطلاعات جمع کردم و از مادرم هم کمی…Continue reading کیشلوفسکی بینی

پس این همه تعلیق برای چیست؟*

یکی از خوش‌آمدهای امیر این بود/است که وقتی می‌رسد خانه اجاق گرم باشد. تمام همت عاشقانه‌ام این بود تا اینکه نشد. این نشد تا امروز که دیدم ساعت نزدیک شش است تا امیر برسد، گفتم بروم کتری را با آب معدنی پُر کنم بگذارم روی اجاق. شعله را روشن کردم که اس‌ام‌اسی رسید. آمدم دیدم…Continue reading پس این همه تعلیق برای چیست؟*

از پارس بیشتر بدانیم-۱

«… پارسی‌ها زبان آریایی، و الفبای سی و شش حرفی خود را از مردم ماد گرفتند و همین مادها سبب آن بودند که پارسی‌ها، به جای لوح گلی، کاغذ پوستی و قلم برای نوشتن به کار بردند و به استعمال ستون‌های فراوان در ساختمان توجه کردند. قانون اخلاقی پارسیها ـ که در زمان صلح صمیمانه…Continue reading از پارس بیشتر بدانیم-۱

من یار مهربانم

از طرف رامکِ جانم دعوت شده‌ام به یک بازی/چالش (+) البته در فیسبوک هم از طرف احمدرضا و صابر ونکی دعوت شده بودم که سعی کردم شانه خالی کنم که حالا که شد سه، چاره‌ای جز اطاعت نیست. البته سال‌ها قبل از این دست بازی‌ها داشتیم و خیلی هم خوب که بیاییم ده کتاب تأثیرگذار…Continue reading من یار مهربانم

نگفته بودم؟

عروس خانم‌ها و آقا دامادهای عزیزی که ماشین‌های خوشگل بزک دوزک می‌کنید و می‌افتید توی خیابانها و جاده‌ها؛ ما هم دل داریم. دوست داریم براتان بوق بزنیم و حال بدهیم به شما. نمی‌شود خودتان را نگیرید و لبخندی بزنید و سری تکان بدهید که پیام ما را دریافت نمودید؟ والله!

از درد و دل

خسته‌ام. سر بر شانه‌های آبی‌ات می‌خواهم. کنار بلندترین پنجره‌ی عالم رو به ابری‌ترین افق. بی‌هیچ گفت و شنودی، آرام در برم گرفته باشی. سرد و تنی و مهربان. سر بر سینه‌ات می‌خواهم، وسیع‌ترین. بگویم از درد و عشق و عمقِ این ترک. ترکی که برداشت قلبِ شیدایم. که تیر می‌کشد پُر رنج وقتِ بی‌قراری‌ام. بگذاری…Continue reading از درد و دل