بچه که بودم میگفتند این گل از چکیدن عرق حضرت محمد (ص) بر زمین، روییده است. بهش میگوییم «قیزیل گل» همان گل محمدی شما. همانی که توی قمصر کاشان گلابش را میگیرند. ما گلابش را نمیگرفتیم. توی تمام جاهای خالی باغچهی خانه پدری گل محمدی کاشته بودیم. چیدنش بیکه تیغهای ریزش برود توی پوست لطیفمان…Continue reading از برکات
ماه: شهریور ۱۳۹۱
GetDataBack
آن سالی که هادی رفت درست همین موقع بود که توی رنوی فریبا نشسته بودم و در زمینهی آهنگی ترکی خیره به خطوط سفید ممتد و متقاطع وسط جاده ارومیه به روستایی نزدیک دریاچه آرام گرفتم. کسی نمیداند از وقتی که [پانزده سال پیش] شگرد گریه زیر دوش آب را به شهناز سپردم این خطوط…Continue reading GetDataBack
از مصاحب شیرین!
هیچ میدانی دیدنِ هنرپیشهی محبوبت چقدر لذتبخش و هیجانانگیز است تا چه رسد به اینکه با او و همسرشان بنشینی پشت یک میز توی یک رستورانی، یک گوشهی دنجی و ساعتها خوردن کباب و شنیسل مرغ را بهانهی صحبتهای شیرین کنی و بعد محو خندههای خاصاش بشوی که دستش را میگذارد زیر چانهاش و سرش…Continue reading از مصاحب شیرین!
تنزیل
سوگند به آب، و به خرما و به دردی که نیمه شب فرا میگیرد که ما دیکلوفناک را آفریدیم باشد که آرام گیرید؛ پیوسته رهش*! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * ترجمهی مصوب فرهنگسرای زبان فارسی برای sustained release
روز قدس، نه روز آذربایجان!
۱. یکبار اینجا نوشته بودم که اگر اماس نداشتم، بیشک هم اکنون در کوچه خیابانهای غزه [فلسطین] داشتم به سمتِ صهیونیها سنگ پرتاب میکردم. ۲. کسی برایم پیامک روشنگرانه فرستاده بود که «فردا روز آذربایجان است نه روز قدس». هم این شخص را خوب میشناسم و هم این شعار را. جنسشان را خوب بلدم. ۳.…Continue reading روز قدس، نه روز آذربایجان!
پارازیت!
آقای آمپولزن کلینیک شبانهروزی بوق! چطوری جرأت کردی پیش آقامون بگویی بیماران اماسی هم خوشگل هستند هم باهوش و هم تحصیل کرده! تازه نه یکبار که با توضیح و تفصیلش چندبار!! نگفتی حالا آقامون به کنار خودم که رگ ترکی دارم این هوا و ممکن است جفت پا بروم توی چشمات؟ والله!