وقتی از «حرکت کردن» صحبت میکنم یا مینویسم، دقیقاً به معنای راهرفتن نیست. اگر مینویسم از جا میکٓنٓم و میروم دستشویی نه اینکه روی دو پا ایستادن باشد. نه. من حتی قادر نیستم مسافتی بیش از دو تا سه متر را چهار دست و پا حرکت کنم. زود خسته میشوم، و اگر خسته نشوم پای…Continue reading چیزهایی است که نمیدانید
ماه: مهر ۱۳۹۶
نگرانتم در چه حالی؟ *
پدرشوهر خواهرم عموی مادرم بود. پارکینسون داشت، یعنی از وقتی یادم بود میدیدمش که از آخرین دربند کوچه یواش یواش با دستی که جلوی سینهاش خم و لرزان بود و دستی که به دیوار گرفته بود خودش را میرساند به دربند اولی که خانه خواهرم بود. من اکثراً همانجا دیده بودمش. درست سر دربند، که…Continue reading نگرانتم در چه حالی؟ *