کابوس

  «… ممکن است فقط اندکی دستش را در دستم بفشارم و یا به او اجازه‌ دهم پیشانی‌ام را ببوسد. بقیه‌اش مال قصه‌هاست …»   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   دست‌م را رها می‌کنم، توی تاریکی همیشه ترسیده‌ام، توی تاریکی نمی‌توانم ببینم کدام طرف نگاه می‌کنی … دست‌هایت را نمی‌بینم که از کجای تن‌م سقوط خواهند کرد ……Continue reading کابوس

گل … پوچ!

یادش بخیر روزهای خوش مدرسه، آن پشت نیمکت‌های رنگ باخته نشستن‌ها و به تخته‌ی سبز چشم دوختن‌ها و دور از چشم‌های حسود معلم‌، جک گفتن‌ها و خندیدن‌ها، روی تکه کاغذها پیغام نوشتن‌ها و دست به دست کردن‌ها،‌موقع امتحان تقلب کردن‌ها و توی حیاط قدم زدن‌ها …   یادش بخیر آن جلو و عقب رفتن معلم‌ها،…Continue reading گل … پوچ!

تا ده بشمار … بعد چشم‌هایت را باز کن!

* من از عشق ترسوترم!                                                         ـــــــــــــــــــــــــــــــــ   دست‌هایم را در دو سوی آسمان آویخته‌ام … زمین زیر پاهایم از چشم‌های تو حریص‌تر است … یک گام به عقب، یک تلو به جلو … چشم‌هایم را بسته‌ام روی خواب … یک دست آویزان، یک دست …   می‌گوید:«گوش می‌دهم، بگو!»، می‌گویم:«قایم که می‌شدم، دلم…Continue reading تا ده بشمار … بعد چشم‌هایت را باز کن!

موتیفات

  ۱. تازه از ام.آر.آی آمده بودم بیرون و داشتم لباس‌هایم را می‌پوشیدم که دوستم فرزانه از بیمارستان باهام تماس گرفت! اولین چیزی که پرسید این بود:« مهمونی هستی؟!»   ۲. دختر خوب مامان‌ش دارد می‌خواندت! فکر کن در چنین وضعیتی بنشینی و میشل خوانی راه بیندازی چه حالی می‌دهد؟!   « دلم می‌خواست می‌توانستم…Continue reading موتیفات

نقد یک دین – بهائیت – ۳

 تلخیصی ازاصول و تعالیم حضرت بهاءالله بنیان‌گذار آئین بهائى « رسالت حضرت بهاءاللّه اعلان این مطلب است که زمان شیرخوارگی و صباوت بشری سپری گشته و التهابات و هیجاناتی که حال مشهود است مربوط به مرحله بلوغ اوست که بتدریج و همراه با درد و ملال او را آماده وصول به مرحله رشد و کمال…Continue reading نقد یک دین – بهائیت – ۳

اتفاق دوست داشتنی

درد را که می‌پیچد میان تنم، دست بگذار روی پرتپش‌ترین گوشه‌ی سینه‌ام، اینطور که می‌ترسم از نبودن‌ت میانه‌ی این شب بلند، و از درد که از پهلویی به پهلویی برمی‌گردم، نگذار چشم‌هایم صورتت را نبینند توی تاریکی شب، میان هاله‌ای از اندوه … لب‌هایت که به لب‌هایم می‌آویزند … من … از درد می‌سوزم ……Continue reading اتفاق دوست داشتنی

نقد یک دین – بهائیت – ۲

** در نقد یک دین، هیچ‌گونه منبعی غیر از قرآن را مورد استفاده قرار نداده‌ام. و اگر اشاره‌ای به شماره‌ی آیات نکرده‌ام برای این است که اگر تمام قرآن را نخوانید و در آن تدبر نکنید به هیچ روشنگری‌ای نخواهید رسید. باشد که فراموش نکنید چه گنجینه‌ای در چند قدمی‌ی شماست و فراموش‌ش کرده‌اید ……Continue reading نقد یک دین – بهائیت – ۲