در این فیلمهای علمی تخیلی دیدید فضانوردها از فضاپیما میرومد بیرون و بعد از یک تهاجمی با یک مصدوم برمیگردند، مصدوم یکی دو روزی تحت درمان است، بعد بیدار میشود میآید مینشیند کنار بقیه، طبیعیطور. بعد ناگهان بدنش دچار رعشه میشود، سینهاش پاره میشود و موجود کریه فضایی میزند بیرون؟ هیچی. به گمانم هیولای زشت…Continue reading به بالینم طبیبی یا حبیبی؟
ماه: آذر ۱۴۰۰
دارم یه وبلاگ خوب بهتون معرفی میکنما
«انسان در مواجهه با یک تنور آجری، یا حصیر و گونی و چوب هم احساس امنیت و راحتی بیشتری میکند، برای همین روستائیان همه دارند از گازهایی استفاده میکنند که حتی نمیتوانند با فِرَش کار کنند و سبدهایشان از پلاستیک صورتی است ولی خانههای لوکس و گران یک تنور سنتی دارند و بیشمار سبد حصیری…Continue reading دارم یه وبلاگ خوب بهتون معرفی میکنما
نه بالله
«باز گردیم به صندلی. اگر خوب بررسی کنیم میبینیم که کارگذاری صندلیِ هماندازه و مناسب در هواپیما که بشر لااقل کمی روی آن احساس راحتی کند کار سخت و هزینهبری نیست. شرکتی که صندلی میسازد خب همه را یکاندازه میتواند بسازد و اجرت اضافه نگیرد (تولید فلهای) ولی نکته اینجا ست که اگر همهی صندلیها هماندازه…Continue reading نه بالله
هزار جهد نمودم
آذر ۸۹ وقت خانهگزینی ما بود در خانه کوچک خوشبختی. همان آذرماه ۹۵ که خواب مارتین را دیدم که خبر از خانه خرابیام داد. چهها که تحمل نکردم.
اینجوری هم میشه گفت
«طول کشید ولی به موقع فهمیدم: همه آنچه که خوشبختی و اقبال و شانس و موفقیت می گفتندش؛ خلاصه شده بود در فاصله های جاری بین بدشانسی ها، خستگی ها و بیماریها و از دست دادنها و فقدانها و شکست ها. که در فواصل اتمام یکی و رسیدن دیگری؛ هر چه بود خوشبختی محض بود…Continue reading اینجوری هم میشه گفت
شرح مختصر
درونم هیولایی است تلخکام، آتشین مزاج. هیولا از طب اسلامی تبریزیان خزید در میانم، کینهتوز، درنده خوی. بیست سال در برابر طب سنتی و اسلامی و گیاهی و هر کوفتی که اسمش را گذاشتهاند مقاومت کردم تا ابتدای امسال که در برابر زبان همسر برادرم کم آوردم و با اینکه اسم تبریزیان را دیدیم ولی…Continue reading شرح مختصر