جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟*

فاطمه عزیزم، آنا جان خیلی کلیشه‌ای است اما خبر رفتنت سخت شوکه‌ام کرد. هنوز که این را می‌نویسم باورم نشده است، اما از دکتر اسدنسب شنیدم، خواهرشوهرت، همان که از دو خواننده وبلاگی تبدیلمان کرد به دوست واقعی. و تو دوست‌تر بودی. آنای مهربان، ما اینجا با هم آشنا شدیم و باید همین‌جا از رفتنت…Continue reading جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟*

دلم نگاه تو را سخت آشنا دیده‌ست*

چند ماه پیش منزل خواهرم بودیم. برای بچه‌ها آبنبات چوبی گرفته بودیم. به تسبیح گفتم بین بچه‌ها تقسیم کند. بزرگترها بعد از خوردن آمدند تشکر کردند. مادر علیرضا گفت از خاله تشکر کن. علیرضا از تسبیح تشکر کرد. سیب گفت از خاله سوسن تشکر کن، گفت خاله سوسن چیزی نداده تشکر کنم. بچه‌ها و بقیه…Continue reading دلم نگاه تو را سخت آشنا دیده‌ست*

تعلیمات عینی

دیکر نمی‌توانم از تماشای بچه‌های کوچک لذت ببرم، وقتی با دیدن پدرشان دست و پا می‌زنند، وقتی شیر می‌خواهند و جور خاصی برای مادر گریه می‌کنند… وقتی دیگر آبی نیست و از درون می‌سوزند. وقتی اصلاً نا ندارند گریه کنند حتی.

هنوز خام است

حضرت موسی و عیسی علیهما سلام و حضرت محمد (ص) و حضرت مهدی چهار موعود عصر خود هستند. در سخنرانی کربلایی سید احمد نجفی شنیدم می‌گفت حضرت مهدی روحی فداک تجلی الله اکبر است. چند شب پیش موقع نماز فکر کردم اگر چنین است پس حضرت موسی (ع) مظهر سبحان الله، حضرت عیسی (ع) مظهر…Continue reading هنوز خام است

آهو نشوی به این جست و خیز گوسفند

لعنتی! تا همین دیشب فکر می‌کردم اسم وبلاگ آیدا زاییده ذهن خودش است! حتی‌ وقتی لیلا حاتمی در فیلم سر به مهر به زبان آورد کفتم عَه چه خوب است اسم ویلاگت بشود مونولوگ هنرپیشه‌ای در فیلم. هیچی. چه بد و چه خوب که دیشب فهمیدم دستپخت آقای علی حاتمی مرحوم در فیلم حاجی واشنگتن…Continue reading آهو نشوی به این جست و خیز گوسفند

چقدر به جا

«مثلاً بارون بشه چتر وا نشه به‌به» اگر چند سال پیش بود جان می‌داد باهاش بنویسم. حتی اگر عاشقانه، از سوز و گذازش، می‌شد که جور دیگری بنویسم. اگر سالها پیش بود هر روز وبلاگ را به هر بهانه‌ای به روز می‌کردم. بهانه الکی نه، نمی‌دانید چقدر حرف دارم، چقدر دلتنگی چقدر بی‌قراری، چقدر گریه‌های…Continue reading چقدر به جا