یاسمن شماره روی تکه کاغذ را گرفت. صدای زن آمد که دو بار پرسید بله بفرمایید. یاسمن پژمرد. مچاله شد روی کاناپه. چند تا زن در دنیا این را تجربه کرده باشند خوب است؟ چند تا زن با شنیدن صدای زنی دیگر لرزیدند، ترسیدند، گریه کردند؟ من حتی زنی را میشناسم که به دیدارهایی تن…Continue reading ممنون همایون اسعدیان
سال: ۱۳۹۷
این از حال من چه خوب مینویسد
هدیه (+) نوشته: چیزهای زیادی هست که میتونم دلتنگشون بشم. مثل صبح روزهای تعطیل که با هم بیدار میشدیم و برنامه ی صبحانه و نهار میریختیم. مثل قرارهای لذت بخش شاممون. وعده گاهمون بیشتر خونه بود. من از غذا پختن لذت میبردم براش. میدونستم چه غذاهایی رو دوست داره و میدونستم هر کدومش به…Continue reading این از حال من چه خوب مینویسد
اصغری
مهدیه گفت عمه از پشتِ سر شبیه پسرها شدی، گفتم خدابیامرز پدرم میگفت من شش تا پسر دارم. گفت چون موهایت را کوتاه میکردی؟ گفتم نه موهای من همیشه بلند بود، چون مثل مردها بود رفتارم. همیشه میگفت اگر خواهرهایت مثل تو بودند شوهرشان نمیدادم. چطور اینها یادم نبود، چطور یادم افتاد؟
کدخدا جونز
آنجایی از داستان که دار و دستهی ناپلئون با آدمها رفت و آمد میکنند، روی دو پا راه میروند، لباس آدمها را پوشیدند و آبجو میخورند و… و حیوانات دیگر ایستادند به تماشا یادتان است؟ الآن آنجای داستانیم.
از تجربهها۲
شبها اکثراً خواب ندارم. وقتی زاناکس میخورم سر شب خوابم میبرد اما زود سیر میشوم و بعد تا اذان صبح بیدارم. نمیخورم هم تا اذان صبح خواب و بیدارم و بعد که قرصهایم را میخورم خوابیدهام تا هشتونیم، نه. خیلی اذیت میشوم، فکر و خیال و یادآوری پدر و مادر و خیلی اتفاقات دیگر و…Continue reading از تجربهها۲
ای دل که در این جهان بیخبری
داشتم به روزی فکر میکردم که وسیلههای مادر را تقسیم میکردند و دردی که آنروز تحمل کردم. به اینکه یک روزی هم اموال مرا تقسیم خواهند کرد و چقدر دردناک است؟ به اینجا که رسیدم گفتم واقعاً هم آنچه ماندنی است اعمال خیر انسان است بعد ناگهان گفتم وااای از روزی که جلوی چشممان…Continue reading ای دل که در این جهان بیخبری
تطأُ ذُیولها
حضرت زهرا «س» برای ایراد خطبه فدکیه در مسجد چه مقدماتی را رعایت کرد؟ و رفتن به مسجد اما در مورد نحوه ایراد خطبه از نظر شرایط زمانی و مکانی و دیگر مسائل در مقدمه خطبه آمده است: روایت میکند عبد الله بن حسن از پدران بزرگوارش. زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند مانع رسیدن…Continue reading تطأُ ذُیولها