در حالیکه اسپاسم پای راستم نمیگذاشت بخوابم و چشمهایم را محکم بسته بودم چندین بار مرور کردم مکاشفه جدیدم را که چرا خداوند کوهها را میخهایی برای ثابت کردن زمین تعریف کرده است. حتی عکس هم انتخاب کردم و حتی اینکه چطور شروع کنم نوشته را و کجا بنویسم را. تا همین دیروز کمی بیشتر…Continue reading مبادا یادم برود و جهان نابود شود
سال: ۱۳۹۸
قدر
وقتی تو داری روزها را میشماری، بگویند ماهها را، ماهها را…
Just joined imo!
گوشی هوشمند فقط آنجا که توی اپ ایمو مشتلق میدهد محمدرضا فلان عضو شد! همینقدر نفهم!
نخودی
جمعه قبلتر مقداری نخود خیس کردم، هوس آبگوشت کرده بودم. شب بعد از تماشای پرستاران که خواستم بخوابم ناگهان صدا شروع شد. کسی داشت بشکن میزد. شروع کردم ورد گفتن ولی ناگهان قلبم درد گرفت و داغ شد. طوری میترسیدم که ورد فراموشم شد. نکند صدای بطری نوشابه بود که مانده بود بغل سجاده؟…Continue reading نخودی
عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی
علیرضا جانم آنفولانزا گرفته و شنیدن صدایش شده آرزویم و هر روز این مداد کوچولویش را که میبینم خانه ما جا گذاشته، دلم برای دستهای کوچولوی قشنگش تنگتر میشود… خدایا هیچ کوچولویی مریض نشود.
میراث بزرگان
خاله بزرگتر خدابیامرزم، وقتی بچه بودم، وقتی میخواست کسی را دعا کند میگفت الهی کوه نمک بشوی. میپرسیدم چرا خاله؟ لبخند میزد و میگفت بزرگ شوی میفهمی. سالها بعد وقتی سریال جومونگ پخش میشد فهمیدم واقعاً کوه نمک وجود دارد که بسیار ارزشمندتر است. سرش جنگ میشود. بعدها بزرگتر که شدم فهمیدم هر کسی را…Continue reading میراث بزرگان
All saints*
یک. بارتِ جوان؛ دستیار طب اورژانس در قسمتی که دیشب پخش شد، مشکل بیمارش را درست دقایقی قبل از ایست قلبیاش تشخیص داد ولی نتوانست نجاتش بدهد. به شدت عصبانی و مستأصل بود از خودش که همیشه تشخیصهای طوفانی داشت و آنروز چون ذهنش درگیر درد و اندوهی عمیق بود، نتوانست به موقع تشخیص…Continue reading All saints*