صبح بیدار شوی خبر اعدام یک «بیگناه» را بخوانی خیلی سخت است واقعاً. بی هیچ سند و مدرک و شاهدی حتی! دیگر چطوری ثابت کنند این نظام سر تا پا جائر است؟ آقای روانشناس بعد از این که از ایران پس از رفتن آخوندها میترسید نوشته:
«به خدا که وسط فیلم سیاه هستیم. یعنی اگر ۲۰ سال پیش زندگی امروز ما رو فیلم میساختن فکر میکردیم انقدر سیاه که امکان نداره. ولی شده. محسن شکاری رو اعدام کردن صبح؛ با اتهاماتی که هیچ سندی ندارن، هیچ شاهدی هم ندارن. فقط انتقام کور، مثل یزهایی که از ارتش نازی میدیدیم که یه نیروشون کشته میشد و به قید قرعه ۵ نفر از اون دهکده رو اعدام میکردن. داریم توی ارتش سری زندگی میکنیم در حالی که واقعا مطمئن به قدرت ارتش خودمون هم نیستیم. بیشتر امیدواریم فقط.
تا کی امیدوار میمونیم؟ فکر میکنین کی خسته میشیم؟ نمیدونم. هیچ جوابی ندارم. البته که ندارم، چون مگه تا اینجای کار با پیش بینی ما پیش رفته که بقیه اش اونطوری پیش بره؟ اما این خون بیگناه که میریزه روی زمین همه چیز رو آلوده میکنه؛ داغونمون میکنه. من واقعا میترسم. از آینده این جایی که بهش میگیم ایران میترسم. »(+)
سند دست خودشان است، فیلمهایی که خودشان گرفتند فرستادند به کارفرماهایشان. آن زمان افتخار میکردند به جوانان شجاع و نترس. بعد میچرخیدند میگفتند نه! اینها لباس شخصی هستند. فیلم دوربینهای نظارتی هم که کار خودشان است. اصلاً مگر همه خشونتها و آسیبها و قتلها کار خود نظام نبود؟ خوب نظام دارد خودش را اعدام میکند چرا ناراحتید؟
فکر میکنید ما خوشحالیم؟ هر جوان ایرانی از هر سمتی که در این مدت خونش ریخته شد باعث اندوه و زیان است. بیشک. اما برادر عزیز! خون بیگناه آلودگی ندارد. اگر آلایندگی حس میکنی پس یک گوشهٔ وجدانت قلقلک شده از استفاده نابهجای بیگناه و گناهکار، حواست باشد.