پارازیتـــ

به خورشید بگو اینطور نتابد توی چشم‌هایم، این شب‌هایی که خالی‌ام از تو …   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   دست برده‌ام در تعادل روحی که انجام من بود و سرانجام‌م … دل را به تکدّر دردی آکنده‌ام که جزر و مدّی دارد در هیجان‌های پراکنده‌ی پیرامون استوایی‌ترین لب‌های عالم … ــ از پهلویی که به پهلویی می‌گردم…Continue reading پارازیتـــ