میگوید هنوز یادم هست … «الله علیمٌ بذات الصدور …» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از طرف گردنهای کشیده و راهههای باریک عمر، دعوت شدهام به یک بازی. از این بازیها خوشم میآید. هر چند بالاخره نفهمیدم باید از کتابهایی بنویسم که خوشم نیامده بخوانم یا کتابهایی که فرصت نکردهام بخوانمش؟! به هر ترتیب، من هر دوشان…Continue reading کتاببازی