آدم کلی حرف دارد بزند، بنویسد. در مورد «فصل کرگدن» مثلاً یا همین آکادمی معلومالحال (!!) و مطربچی لچک به سرش و اینکه این مجید دلبندم قبلاً در بفرمایید شام نبود؟ بود! بعد میآید اطلاعیه بزند که ای جماعت این تیتر «درمان قطعی اماس در تبریز کشف شد» یک دروغ بزرگ است و دکتر صحرائیان…Continue reading چون کرگدن تنها سفر کن!*
ماه: بهمن ۱۳۹۱
ناموتیفات!
از وقتی بافتنی شده است سرگرمی غالبم، کمتر کتاب میخوانم و اصلاً نقاشی نمیکشم. فیلم؟ خوب وقتی امیرآقا میپرسد فیلم ببینیم یعنی باید فیلم ببینیم، پس تماشای فیلم سر جایش هست. در چند روز گذشته دو کتاب باریک خواندم: «یک چرت کوتاه» لیلی دقیق و «کانادا جای تو نیست» فرشته توانگر. اولی مرا بُرد به…Continue reading ناموتیفات!
از دوستیها
دیشب در باران رفتیم خانهی دوست. خانهی دوست گرم بود و صمیمی. خبری از باران و سرما نبود آنجا. با اینکه همه چیز رنگ و بوی شمال داشت. نشسته بودیم بعد از شام سرگرم سیب و انار که با کیک وارد شد. کیک تولدی دوستانه برای من. این زیباترین جشن تولدی بود که تا به…Continue reading از دوستیها