او آخر امام بود …

حسین، جان خسته از شبی که چراغ خیمه را خاموش کرد تا نیمه‌های شب که خار از زمین اطراف خیمه‌ها می‌زدود تا عصری که خیال از آخرین هدیه‌اش راحت کرد، خسته از رساندن خود به سر شهدایش و گذاردن تک‌تک آنها در خیمه، شانه زیر بار این همه اندوه و غم جابجا کردن‌ها، هنوز دلتنگِ…Continue reading او آخر امام بود …

و الحروماتُ قصاص*

در منزلِ قوم و خویشی به مرحمتِ ماهواره، شاهد حماسه‌ای در شبکه‌ی بقیع بودم. روحانی به نام احمدی داشت حنجره می‌خراشید تا به هر قیمتی اشک و آه و فغان جمعیت را در آورد. یک جمله گفت لباس امام حسین (ع) فیلان بار سوراخ شده بود به خاطر تیر اما آنها درَش آوردند از تن‌ش،…Continue reading و الحروماتُ قصاص*