گفته بودم که دارم مینویسم و خیلی جدی. در حین نوشتن معماهای زیادی برایم حل میشوند و گرههای کور و عمدتاً مخفی نمایان شده و عجیب آسان باز میشوند. همینطور که مینویسم بیشتر و عمیقتر سوسن را میشناسم و احساس قرابت بیشتری با او میکنم. یکی از این واگشاییها مربوط میشود به یکی از خصلتهام…Continue reading کبکهای سرگردان
ماه: آبان ۱۳۹۴
از تلخیها
از اسرافها، تبذیرها.
غلطگیر
نشستهام و بعد از اتلاف وقت فراوان پای تلگرام، همان وقتی که قبلاً برای خواندن پستهای جدید وبلاگها در فیدلی صرف میکردم میخواهم بنویسم. همین الآن طولانیترین سریال تلویزیون شروع شد. کیمیا را میگویم. تماشاش میکنیم؟ بله! اگر تماشاش نکنیم از کجا بفهمیم که مبالغ هنگفتی که از بیتالمال مسلمین ناپدید میشوند در راه ساخته…Continue reading غلطگیر