بارانم آتشم را خاموش نمی‌کند

دلم برای تو تنگ شده است اما نمی‌دانم چه‌کار کنم مثل پرنده‌ای لالم که می‌خواهد آواز بخواند و نمی‌تواند. به هوای دیدنت در قاب پنجره‌ها قد می‌کشم نیستی فرو می‌ریزم مثل فواره‌ای بر سر خودم زیر آوار خودم می‌مانم در گوشه‌ی اتاق ای انار ترک‌خورده بر فراز درخت من دستی کوتاهم من پرنده‌ای بی‌بالم ای…Continue reading بارانم آتشم را خاموش نمی‌کند

استخوانم بشکن به شکنجه

  آنجا برجی با هیبتی شگفت‌انگیز ایستاده بود. آن برج ساخته دست همان سازندگان باستانی بود که حلقه ایزنگارد را هموار کرده بودند، و با این حال به چیزی که ساخته دست انسان باشد شباهت نداشت، بلکه به استخوانی از زمین می‌مانست که هنگام شکنجه تپه‌ها در روزگار باستان شکافته و بیرون آمده باشد.  …Continue reading استخوانم بشکن به شکنجه

آمریکا چقدر قشنگه

دوازدهم تیرماه سالروز حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران بود و درست دو روز بعد در سالروز استقلال آمریکا، اعضا و حامیان ایرانی بنیاد فرهنگ ایرانیان لس‌آنجلس نماد منشور کوروش را ساختند و به آمریکایی‌ها هدیه کردند. که در یکی از بلوارهای مشهور لس‌آنجلس نصب شده است. طبق استوری‌هایی که این خانم در اینستاگرام…Continue reading آمریکا چقدر قشنگه

چهره وحشت‌انگیز جهان

میشل فوکو در کتاب «تاریخ جنون» توضیح می‌دهد که جنون در قرون وسطا و رنسانس، بر خلاف امروز، یک اختلال روانی و عصبی تلقی نمی‌شد. مردم آن دوره دیوانه‌ها را بیمار نمی‌دانستند. برعکس، جنون از دید مردم آن دوران، نوعی فرا-عقل بود. دیوانه کسی بود که پرده از برابر چشم‌هایش کنار رفته بود و می‌توانست…Continue reading چهره وحشت‌انگیز جهان

زاناکس اسم یک وبلاگی نبود؟

مادر بهتر است. تقریبا هر روز می‌بینمش. با ایمو. چه کسی فکر می‌کرد آنچه روزی در انیمیشن «دانی» تماشا می‌کردیم حالا زندگی‌اش می‌کنیم؟ مادر صفحه گوشی را که من پًُرش کرده‌ام می‌بوسد و چشم راستش نزدیک می‌شود و کل صفحه گوشی‌ام را پر می‌کند، چرا نمی‌بوسم چشمش را؟ امیر می‌گفت بوسیدن چشم دوری می‌آورد. مادر…Continue reading زاناکس اسم یک وبلاگی نبود؟

بالاخره نوشتم

بلبل/های حیاط این خانه سر وقت می‌خواند، همین حالا، ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه. دم‌دم طلوع خورشید. حقیقتا صدای بهشتی دارد. خوب که دل می‌دهی نفس‌بُر است حتی. قلب آدمی فشرده می‌شود. چه خلوتی دارد با خدایش. نزدیک یک ماه است می‌خواستم بنویسم که رضا کاظمی توی اینستاگرامش ویدئویی گذاشته بود از شب…Continue reading بالاخره نوشتم