علیرضا گوشیام را گرفته بود و آهنگ گوش میداد. با انگشتهای کوچولویش میزد جلو وقتی دوست نداشت، تا میرسید به صدای خشدار چاووشی، دراز میکشید و گوش میداد.
ماه: آبان ۱۳۹۸
بی عشق زیستن را جز نیستی چه نام است؟*
مرد یکروز گفته بود از حضورش خسته شده است، دلش رفتن میخواهد و گفته بود برود. دیده بودم که توی آن خانه کوچک ــ که همیشه آرزوی داشتنش را وقتی دخترها جمع میشدند ابراز کرده بود، که یک اتاق داشته باشد و یک آشپزخانه کوچک، سه طرفش فقط شیشه باشد و پنجره ــ مدتی بود…Continue reading بی عشق زیستن را جز نیستی چه نام است؟*