امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۲۱۵ میفرماید:
به خدا قسم اگر شب را به بیداری به روی خار سَعدان به روز آرم، و با قرار داشتن غُلها و بندها به بدنم روی زمین کشیده شوم، پیش من محبوبتر است از اینکه خدا و رسولش را در قیامت ملاقات کنم در حالی که به بعضی از مردم ستم نموده، و چیزی از مال بی ارزش دنیا غصب کرده باشم! چگونه به کسی ستم کنم برای وجودی که به سرعت به سوی کهنگی و پوسیدگی پیش میرود، و اقامتش در زیر توده خاک طولانی میشود؟»
پس از تعریف کردن ماجرای برادرش عقیل، و آهن گداخته، این داستان را بازگو میکند:
«از سرگذشت عقیل عجیبتر برنامه شخصی است که به تاریکی شب با ارمغانی در ظرف بسته، و حلوایی که آن را خوش نداشتم و به آن بدبین بودم به طوری که انگار میکردی آن را با آب دهان یا استفراغ مار ساختهاند نزد من آمد، به او گفتم: این صله است یا زکات یا صدقه؟ اینها که بر ما اهل بیت حرام است. گفت: نه این است و نه آن، بلکه هدیه است.
گفتم: مادرت به عزایت بنشیند، آمدهای از راه دین خدا فریبم دهی؟! یا دستگاه فکر و اندیشهات به هم خورده، یا دیوانهای و یا بیهودهگویی؟! به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهای آنهاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوست جوی از دهان مورچهای معصیت کنم به چنین کاری دست نمیزنم! و بی شک دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است و آن را میجود خوارتر است!
علی را با نعمتی که از دست میرود و لذّتی که باقی نمیماند چکار؟! از خواب عقل، و زشتی لغزش به خدا پناه میبریم، و از او یاری میطلبیم.»
🔍 رهبران انقلاب اسلامی هم در طول ۴۵ سال همواره اجتناب کردند از ظلم به گروهی به خاطر میل و هوس گروه دیگر. در تمام فتنههایی که هر کدام از سهمخواهان رقم زدند، بر اصل جمهوریت و اسلامیت حکومت پا فشردند و عقب ننشستند.
درک مسئله سخت است، البته برای کسانی که اعتقادی به اسلام ناب محمدی ندارند. همانی که امام خمینی برای احیای آن مبارزه کرد و رهبر عزیز و حکیم انقلاب تا اکنون سعی کرده است با یاری خداوند یک تنه حفظش کند.
مزوران البته زمزمهها را بلند کردهاند و سخن از اسلام رحمانی میزنند. سخن از فقه سیستانی و مدل حوزه نجف. سخن از بیحجابهای نمازخوان، مردهایی که تا خرتناق مشروب خورده آمدهاند هیأت امام حسین. سخن از بابای خانه و مامان بازی به جای حکومتداری.
دکتر شریعتی در کتاب حسین وارث آدم دست گذاشته روی همین کثافتها که به مذاق خیلیها خوش نمیآید. جایی میگوید زن روسپی که از قضا روز عاشورا چند مرد مهمانش بودند برای آوردن آتش میرود خانه همسایه که روضه داشت. ذغالها را زیر دیگ فوت میکند گر بگیرند، خاکستر میرود توی چشمش، اشکش در میآید.
وقتی میمیرد خواب میبینند در بهشت است! عه! چطوری؟ میگوید داشتم با کله میافتادم توی جهنم یکهو وسط آسمان امام حسین(ع) مرا گرفت برد بهشت! عه! امام حسین (ع)؟ توی روسپی که روز عاشورا هم فلان؟ میگوید فلان روز فلان شد آن قطره اشک در روضه امام مرا نجات داد!!!
دارند همین بازی را اشاعه میدهند. از راه دین خدا مردم را فریب میدهند. قشنگ و تر و تمیز. از تریبون همین جمهوری اسلامی. که بنیانگذارش سرسخت و محکم تا لحظه مرگ ایستاده بود بر موضع اسلام ناب محمدی. ای لعنت بر هر منحرف مزور بی همه چیز.