با خط ثابت خانهاشان زنگ زده به خانه ما. گفت خودم شمارهات را پیدا کردم زنگ زدم ها. میگویم بله عشقیم رفتی مدرسه باسواد شدی برای همین. پرسید شام خوردید؟ گفتم نه هنوز. گفت ما هم نخوردیم. بعد خداحافظی کرد. باز بنویسم قلبم گرومپ گرومپ خیلی لوس میشود میدانم. اما همین است.
برچسب: از غنایم
علامههای بهمنی یلتقیان؟
امشب عشقیم بعد خیلی وقت میآید دیدنم. من قلبم گرومپ گرومپ. ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله
کلید گنج مقصود چیست پس آیا؟
امیررضا، پسر ۳ ساله تسبیح پرسیده خاله پاهاش اوف شده؟ -آره. خون آمده؟ -آره. خوب میشود! بعد انگار عادت دارند موقع پخش اذان صلوات میفرستند و امیررضا که بلد نیست لب میزند. بعد فوت کرده که برسد به من و پاهایم خوب شود. بیاه! این هم امیررضا. خدا جان منتظر چی هستی پس؟ خون به…Continue reading کلید گنج مقصود چیست پس آیا؟
کس ندیدست آدمیزاد از تو شیرین تر سخن*
تماس گرفتم حال سیب را بپرسم، فکر کردم جواب دهنده زهرا است گفتم سلام دختر خوشگل خودم. گفت شما پسر خوشگل ندارید؟ فهمیدم علیرضا است. *سعدی
من دیگه حرفی ندارم
علیرضا امروز مدرسه نرفته چون قرار بوده از طرف مدرسه بروند بازدید از کتابخانه. علیرضا گفته من میروم مدرسه که باسواد بشوم نه که بروم گشت و گذار.
تو چنین خوب چرایی؟
سیب در صفحهاش نوشته: «این روزها مدام حالش بهم میخورد ، بخصوص صبح که میرود مدرسه… انگار از استرس حالت تهوع میگیرد، باز گفت مامان حالت تهوع دارم. گفتم پسرم اینطوری خودتو اذیت میکنی منم اذیت میشم! گفت مامان میشه اینطوری نگی؟ گفتم چطوری؟ گفت نگو ناراحت میشوی فقط به حرفم گوش کن! گفتم بعدش…Continue reading تو چنین خوب چرایی؟
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
علیرضا با مدرسه کنار نمیآید. سیب گفته مدرسه نروی بزرگ نمیشوی. گفته غذا نخورم بزرگ نمیشوم، مدرسه نروم بیسواد میشوم.