سفر ـ روز پنجم

روز پنجم، صبح زود دوش گرفتم و لباس‌هایی را که خدمه‌ی هتل برایم شسته بود را پوشیدم و کلی خودم را شیک و خوشگل کردم و بعد از صبحانه، در آن هوای بارانی‌ی لطیف، همراه مادر و خانم هوشیار و هم‌اتاقی‌امان، با تاکسی رفتیم حرم حضرت رقیه. بعد جلوی بازارچه که ماشین ایستاد و پیاده…Continue reading سفر ـ روز پنجم

سفر ـ روز چهارم

روز چهارم، دوباره بعد از صبحانه، سوار اتوبوس‌ها شدیم که باز هم طبق معمول چون من و مادر کُند بودیم، تا رسیدیم اتوبوس‌ها پُر شده بود چون گویا، تور دیگری دو روز بعد از ما رسیده بودند و تورگاید پیش خودش فکر کرده بود، دو گروه را با هم ببرد. لذا ما و چند نفر…Continue reading سفر ـ روز چهارم

سفر ـ روز سوم

اول به خدمت “حقوق مصرف کننده”‌ی محترم عارض می‌باشم که دو عدد کلید سبز رنگ دایره شکل در سمت چپ زیر هیدر قالب قرار داده شده است برای کسانی که دارند به آهنگ مورد علاقه‌اشان گوش می‌دهند و آهنگ وبلاگ مزاحم‌اشان می‌شود! پیدا کردی؟! * برنامه‌ی روز سوم سفر، فشرده بود و مقصد قبرستانی تاریخی.…Continue reading سفر ـ روز سوم