صدایش خشدار و لرزان داشت از فراغ میخواند و من سرم را آوردم پایینتر و دانهها تند تند از میل سمت چپ میریخت روی میل راست و من عضلات صورتم را جمع کرده بودم و تلاش که فکرم از آن صدای آشنا جدا شود برود گوشههایی دور تر، گُمتر بگردد، بچرد، گوشهایش تیز شد به…Continue reading قصه با اسم تو قصه است
برچسب: شهریار
سلام. سلامِ مالا کلام!*
خوب برگشتم. دیگر آنقدر ماندنم طولانی شده بود که میترسیدم برنگردم! بعد در آن بیاینترنتی همهاش خیال میکردم از قسمتِ عظیمی از دنیا بیخبرم. برای همین هم هست که الآن حدود یک ساعت و نیمی است که توی گودر مشغول خواندنِ تراوشات ذهنیاتان بودم. تبریز خنک بود، ظهرهایش نه، داغ بود اصلاً ولی شبهای خنکِ…Continue reading سلام. سلامِ مالا کلام!*
الجار ثمّ الدار
همسایهی خوب غنیمت است. این را هم پدر میگفت و هم مادر میگوید. شاید برای خانوادههای سنتی مثلِ خانوادهی ما که پنجاه شصت سال است توی همان محله و کوچه زندگی کردهاند، بین خانوادههایی که شبچره راه میانداختند با هم و یک بشقاب از شاماشان را اگر میآوردند در خانهی آن یکی، اخم نمیکردند و…Continue reading الجار ثمّ الدار
دلم پدر میخواهد امشب …
چقدر برف میبارد را دوست دارم … وقتی مرا گرد میآورد دور خودم، صمیمیتر از تو … ــــــــــــــــــــــــــــــ یادم نمانده است پدر! آن سال که تو رفتی، برف باریده بود؟ یادم هست که نشسته بودی لب تختت و مثل همیشه که میخواستی خوب گوش بدهی، سرت را کمی انداخته بودی پایین، چشمهایت…Continue reading دلم پدر میخواهد امشب …
حیدربابایه سلام!
«دوست عزیز، خانم سوسن جعفری با سلام از لطفی که به مجله خودتان دارید، ممنونیم. لطفاً اشکالاتی را که به آنها اشاره کردهاید برای ما بنویسید تا ما هم در جریان قرار بگیریم. با تشکر» سالنامه گلاقا گلآقای عزیز، سلام. با تبریک مجدد سال نو، در مورد اشتباهات برگرداندن اشعار ترکی شهریار به فارسی توسط…Continue reading حیدربابایه سلام!
پانترکیسم، آری یا نه؟!
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» اصل…Continue reading پانترکیسم، آری یا نه؟!