معرفی فیلم – گاو

دردم کمتر شده است و نیازی نیست ناپروکسن بخورم. می‌توانم تحمل کنم و فقط استخوان لگن‌م درد محسوسی دارد. مفاصل و عضلاتم خیلی نسبت به قبل نرم‌تر شده‌اند ولی هنوز کلیتِ اندام‌های تهتانی‌ام ضعف دارند. بنابراین خستگی هنوز بزرگترین معضل حیاتِ بنده است! دیشب بعد از اینکه کوکتل میوه بستنی دست‌پخت آقامون را خوردیم، نشستیم…Continue reading معرفی فیلم – گاو

موتیفات درد دلانه!

یکم: وقتی پُست قبلی را نوشتم، امیر گفت از دردهایت ننویس تا بدخواهانت دلشاد نشوند. گفتم همه‌اش این نبود که از درد بنویسم، اشاره‌ام به فعالیت ذهنی شدید آن شب و داستانی که به تمام در خیال نوشتم، تمام زندگی‌ام که مرورش کردم، غلیانِ احساساتِ ضد و نقیض و در نهایت، آن حسرتی که قرار…Continue reading موتیفات درد دلانه!

یک مشت ناپروکسن

دیشب زمین خوردم. یعنی نمی‌شود گفت زمین خوردن، سرم بعد از افتادنم به شدت با دیوار و لولای کمد دیواری برخورد کرد. سرم، شانه‌ی چپم و پهلوی چپم به شدت درد می‌کرد و گردنم را نمی‌توانستم حرکت بدهم. امیر به زور ناپروکسن ۵۰۰ به من خوراند و بعد به نقاط اصابت (😀) ضماد ضد درد…Continue reading یک مشت ناپروکسن