تمام بُرش‌های هستی.

وقتی من می‌رفتم کلاس پنجم، تسبیح کلاس اولی شده بود. با هم رفتیم مدرسه. ولی بعداً معلوم شد قرار شده کلاس پنجمی‌ها منتقل شوند یک جای دورتر، یک مدرسه‌ی دیگر. یادم هست من بودم و طاهره و فاطمه و مینا. بعد چهارتامان را پدر برداشت برد به آن مدرسه‌ی دورتر که داخل یک مجتمع آموزشی…Continue reading تمام بُرش‌های هستی.