وهُومَنَه (بهمن)، اندیشه نیک
بهمن، نخستین زادهء خدا، در طرف راست اهوره مزدا می نشیند و تقریبا” نقش مشاور را دارد(!) اگر چه او پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است، با انسان نیز سر و کار دارد. بهمن بود که آشکارا در برابر زردشت نمایان شد و اوست که گزارشی از اندیشه و گفتار و کردار مردمان تهیه می کند. پس از مرگ، بهمن روان پارسایان را خوشامد می گوید و آنان را به بالاترین قسمت بهشت رهنمون می شود.
در پس این تصویرسازی باز هم این اعتقاد وجود دارد که ” اندیشهء خوب” (بهمن) مظهر خرد خداست که در وجود انسان فعال است و انسان را به سوی خدا رهبری می کند؛ زیرا از طریق ” اندیشه نیک ” است که به شناخت ” دین بهی ” می توان رسید …
(جان هینلز _ شناخت اساطیر ایران)
و چه بهمنی داریم امسال … عیدتان مبارک!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای تو! و تمام آیینه ها …
« و چقدر از آیینه بیزارم زمانیکه به من می گوید که چقدر حقیرم!
در پس تمام شیشه های دنیا نقابی است که با فریبی غریب روح آدمی را میان کثافت و لجن اسیر می کند و من چقدر می ترسم از میان شیشه ها عبور کنم!
و تو نمی دانی که سالهاست در جستجوی پنجره ای هستم که آن سوی گشودنش تو باشی و تو تنها خوب دنیا برای چشمان خسته ام با کدام ترانهء لالایی پیش آمده ای که نمی دانی سالهاست از شهر رویاهای شیرین دور مانده ام …
سالهاست …
چشم بر هم می نهم و در هاله ای درخشان از شکوفه های سیب تو را می بینم با همان موهای بور نابی که رها و بی قید میان انگشتان پر هوس نسیم می رقصیدند … با همان چشمان ازرق پر ستاره … با همان لبخند دلنشین … و چه غریبانه ست لحظه ای که به سویت می شتابم و خوابم در هم می ریزد!
و منی که هرگز درک نمی کنم گریزت را … نمی دانی چه دلهره آور است در طغیان و غلیان احساسات ناب و شیرین عشق و مستی در آمیختن دو روح، ناگهان خودت را تنها بیابی و دستانت را بی دلیل در هوا دراز کرده باشی و بیهوده چشم در چشم خیالی دوخته باشی … سینه به سینهء وهم چسبانده باشی …»
هیجدهم دیماه هفتاد و نه