« داخل ماشین گرم بود و بیرون سرد. روی شیشهی عرق کرده، یه بچه کشیدم(همون چشمچشم دو ابروی خودمون). بعد از چند دقیقه دیدم اشک از چشمهای بچه سرازیر شد. شیشه سرد بود. سردش شده بود. دستم رو روی شیشه مالیدم. حالا دیگه بچهای نبود که سردش بشه … »
آره … به همین سادهگی!!