کیم کی دوک

انسان موجود انتقام‌جوی عجیبی است. در
زندگی‌مان همه نوع انسان منتقم دیده‌ایم. انسان‌هایی که برای به رسیدن به نیات
پلید و غیرانسانی‌اشان دست به هر کاری می‌زنند.

چطور؟ دختر محصل زیبایی را تصور کنید که
منتظر دوست [پسر]ش است. در این میان مرد هرزه‌گردی چشم‌ش می‌افتد به او. دختر جایش
را عوض می‌کند تا اینکه دوستش می‌رسد، مرد مزاحم بلند می‌شود که برود، یک آن منصرف
می‌شود و برمی‌گردد سمتِ دختر و حریصانه او را می‌بوسد. دوستِ دختر با هر چه دم
دست‌اش می‌رسد او را می‌زند ولی بی‌فایده است. در نهایت دختر از مرد هرزه می‌خواهد
از او عذرخواهی کند، مرد که ابا می‌کند، سه سرباز جوان بعد از نزاعی کوچک کت بسته
می‌آورندش جلوی دختر، دختر به او سیلی می‌زند و به صورت‌ش تف می‌کند.

مرد اما دخترک را رها نمی‌کند. با ترفندی
غیراخلاقی در عرض کمتر از یک ماه دختر را به تن.‌فروشی می‌کشاند و از پشتِ آیینه‌ی
اتاق دختر گذار او را از پاکدامنی تا تن.‌فروشی زیر نظر می‌گیرد. [بی اینکه خودش به
او دست بزند.]

همه‌اش همین نیست. بعد از چالش‌های
فراوان، دختر را رها می‌کند، درست روی همان نیمکتی که اول بار دختر روی آن نشسته
بود. ولی دختر باز می‌گردد، زیرا کار دیگری نمی‌تواند بکند. بازمی‌گردد و همراهِ
مرد، با یک تشک و پتو و دو بالش و یک جعبه‌ی دستمال کاغذی پشتِ یک کامیون درب و
داغان، خانه‌ی عفاف (؟!) دوره‌گردی فراهم می‌کنند …

این داستانِ میخکوب کننده و شوک‌آور Bad
guy
است
… از کارگردانِ فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و … باز هم بهار»! 


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* تیر یعنی هادی … هادی یعنی مرگ.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.