أولسون او پیس‌کی یه‌رینه یاخچی گله‌جاخ!*

نمی‌خواستم
امسال در مورد انتخابات ریاست جمهوری چیزی رسمی بنویسم. با امیر در موردش بحث می‌کردیم
و گاهی متن‌های بقیه را می‌خواندیم یا می‌خندیدیم یا تأسف می‌خوردیم. مناظره‌ها را
خواب و بیدار گوش می‌دادم چون دقیقاً ساعت چهار باید باکلوفن بخورم که برابر است
با دو ساعت خواب رسمی. به هر ترتیب چیزی را از دست نمی‌دادم چون بچه‌های گوگل‌پلاس
سریع‌العمل هستند و واکنش‌های ثانیه‌ای‌شان را با امیر می‌خوانیم. یکی طرفدار
قالیباف است یکی جلیلی و دارند طرفداران این دو «رئیس‌جمهور بالقوه» را مقایسه می‌کنند.
یاد انتخابات ۸۸ می‌افتم. آقای غرضی را مسخره می‌کنند و دکتر رضایی را می‌کوبند.
جنابان ولایتی و حداد عادل ادیبند و طرفداران خاص خودشان را دارند. عارف یک بار
جواب خوبی داد به قالیباف که کیف کردیم. آنجا که در مورد آلودگی هوای تهران
قالیباف ارجاع داد به دولت خاتمی و عارف گفت شما شهردار شدی و احمدی‌نژاد رئیس
جمهور و کاری نکردید. روحانی دارد ادای خاتمی را در می‌آورد و بلد نیست. کاش خودش
بود.

هیچ
چیز در ما، به عنوان رأی‌دهندگان مثلاً زخم خورده‌ی آزموده‌ی هشت سال مکافات کشیده
تغییر نکرده است. هنوز مانند براده‌های آهن با حرکت آهن‌ربا زیر کاغذ یورش می‌بریم
سمتی. آهن ربا که رهامان می‌کند وا می‌رویم. دوباره، فرقی نمی‌کند چه دستی آهن‌ربا
را حرکت بدهد زیر کاغذ جان می‌گیریم و یورش می‌بریم.

هر
ثانیه در صدا و سیما از هر زبان رایجی در هر گوشه‌ی این مملکت سرود پخش می‌شود.
این‌جور وقت‌ها یاد آذری‌ها و بلوچی‌ها و کردها می‌افتند. بتوانند رقص محلی عشایر
آذربایجان را هم نشان می‌دهند. پناه آورده‌ایم به شبکه‌ی مستند و تماشا که دور
بمانیم نمی‌شود. یک چندتایی بچه‌ی دختر و پسر عاشق ایران هستند و مدام جیغ می‌زنند.
میوت می‌کنیم. مناظره‌ها برگزار می‌شوند و آنچه باید فهمیده شود فهمیده می‌شود. نه
از سخنان بریده بریده‌ی کاندیداها، از یادداشت‌های طرفداران. این بهترین فاکتور
شناسایی است، دور و بری‌ها.

هر
کدام از کاندیداها وقت تعیین می‌کنند برای سر پا کردن ملت. یاد کاریکاتورهای گل
آقا می‌افتم. چرا سایت گل‌آقا فعالیت نمی‌کند دیگر؟ خدا بیامرزد صابری و حبیبی را.
دکتر ولایتی ممکن است دچار سندرم آشنایی با ملت شود یا اشتباه پزشکی و سهو
پرستاری. قابل اغماض است،  لاجرم پیش می‌آید.
قالیباف شش ماهه به هر ضرب و زوری حال همه را خوش خواهد کرد فقط کافی است ماشین‌های
بنز وارد کند. شاید هم کادیلاک و شورلت. باید روابط حسنه شود خوب. جلیلی زنان را
که سهم عظیمی از اشتغال را به خود اختصاص داده‌اند و آنقدر رو دارند که خانه‌دارهاشان
هم حق بیمه می‌خواهند را به وظیفه‌ی فطری‌شان موظف خواهد کرد و اینطوری حتی می‌توانیم
از فیلیپین و هند مثل خیلی سال پیش کارمند و کارگر بگیریم. دکتر و مهندس آمریکایی
و آلمانی و هلندی چطور است؟ البته دکتر رضایی برنامه دارد ولی کسی محلش نمی‌گذارد
و کم‌کم کاندیداهای دیگر دارند خط مشی‌هایش را که کتاب کرده است کِش می‌روند.

عارف
که خودش ماهواره ندارد قرار است ماهواره‌ها را جمع نکند. روحانی عبا و قبای شیک می‌پوشد
و مؤدب و شکیل است. تر و تمیز و اتو کشیده. دست به دامن آقای هاشمی و خاتمی است.
کلی آلبوم  عکس دارد. قرار است رئیس‌جمهور
که شد نگذارد پیامک‌های شریعتی‌ستیز فرستاده شود. غرضی؟

بی‌خیال
این هشت نفر هستم. وبلاگ‌ها و گوگل‌پلاس را که مرور می‌کنم می‌بینم آدم‌ها هیچ عوض
نشده‌اند. انگار نه انگار آخر هر ریاست جمهوری که می‌رسد اوضاع اقتصادی به هم می‌ریزد
و اختلاس می‌شود و شعار عدالت و پول نفت و آزادی بیان و غیره  و ذلک مطرح می‌شود. هیچ‌کس متوجه نمی‌شود چرا
احمدی‌نژاد همراه مشایی می‌رود و جلیلی قایمکی؟ بعد حالا کم‌کم دست جلیلی دارد رو
می‌شود. باز هم اشکالی ندارد چون آقای معظمی دست گذاشته است روی او. قالیباف حکم
شایستگی دارد از رهبری و رضایی مهر بنیان‌گذار گران‌قدر در کارنامه‌اش دارد. آن
یکی دوست گرمابه و گلستان آیت‌الله هاشمی است و با خاتمی چایی می‌خورده است. تحلیل‌های
کال ارمغان فشمی (+) را چند نفرتان خواند که لینک داده بودم؟

نوشته
است: «
هر وقت
انتخابات میشه یاد داستان اون کفن دزده میافتم که دم مرگ به پسرش میگه: پسرم
میخوام بعد مرگم کاری کنی که همه برای من رحمت بفرستن. پسره به پدرش میگه: چشم
پدرجان، خیالت راحت، کاری میکنم که دعای خیر تمام شهر پشت سرت باشه. پسر مرد کفن
دزد بعد مرگ پدرش، شروع کرد به دزدیدن کفن مرده‌ها، و همونطور که به پدرش قول داده
بود کاری کرد که مردم پشت سر پدرش میگفتن: خدا اون کفن دزد قبلی را رحمت کنه. باز
اون بعد بردن کفن، مرده‌ها را دوباره میگذاشت تو گورشون، اما این کفن دزد جدیده،
کفن مرده را که میدزده هیچ، مرده‌ها را هم با چوب سر قبر شون سیخ میکنه!؟
» (+)

 

 ____________________________________

* ضرب‌المثل ترکی: «مرگ بر بدی که قرار است خوبی جایش را بگیرد» این یکی از بدبینانه‌ترین ضرب‌المثل‌های ترکی می‌باشد. تُرک‌ها حق دارند اینقدر بدبین باشند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.