افتضاح یک فیلم: من و زیبا

شریعتی
داستانی را نقل کرده است در کتابی به این مضمون که زن فلان کاره‌ای روز عاشورا چند
مهمان داشت (حق الله و حق النفس) و دید آتش در اجاق ندارد. رفت حیاط منزل همسایه
که روضه داشتند و خواست از ذغال‌های اجاقی که رویش دیگ نذر امام حسین (ع) پخته شده
بود بردارد. فوت کرد تا سرخ ترهایش را بردارد ناگهان خاکستری به چشمش رفت و اشکش
سرازیر شد. ذغال برداشته (حق الناس)نزد مهمانانش رفت. خلاصه این زن فلان کاره می‌میرد
و یکی از همسایه‌ها در خواب می‌بیند این زن در جای سرسبزی است و دارد مائده تناول
می‌کند و نه جای کبودی روی بدن دارد و نه خراشی و نه جای سوختگی. با تعجب می‌پرسد
فلانی تو و اینجا؟ می‌گوید تعجب کردی؟ راستش تا مُردم مرا بردند یک جایی و یک به
یک گناهانم را قرائت کردند و گفتند برود جهنم! در همان حین که ملائک جهنمی مرا می‌بردند
ناگهان مردی سوار بر اسب از آسمان آمد مرا برداشت آورد اینجا. پرسیدم چرا؟ گفتند
به خاطر آن قطرات اشکی که در روضه‌ی امام حسین فلان ساعت و فلان روز ریختی!

غرض؟
غرض اینکه فیلم «من و زیبا» ساخته ی فریدون حسن‌پور و به معاونت مالی پرویز
پرستویی و بازی درخشان (؟) پرویز پرستویی و شهاب حسینی همان مضمون بالا را داشت.



مرد
دائم‌الخمری (پرستویی) که کارش قبل از انقلاب چرخاندن اسب سفیدی به نام زیبا کنار
ساحل دریا و سوار کردن زن‌های برهنه بود، توبه می‌کند و به گفته جعفر (حسینی) پسرش
سرش مدام روی مُهر بوده تا الآن که «می‌خواهد بمیرد» اما «نمی‌تواند» چون از ارحم‌الراحمین
می‌ترسد! چاره‌ی کار؟ باید در شب عاشورا ذوالجناح را بگرداند و نوحه حضرت ابوالفضل
بخواند! مردم چه می‌گویند؟ «نه!»

این
وسط «زیبا» خانم هنوز زنده است!! و جعفر که از روی خشم او را می‌برد گم و گور کند،
برمی‌گردد و موسی می‌بردش در کلبه حصیری باغی پنهان می‌کند. در این گیر و دار کلبه
را هم آتش می‌زند و جیم می‌شود (حق‌الناس). کار موسی هم فقط این است که نوحه گوش
کند و سینه بزند و گریه بکند و خبری از مُهر نیست!

پسرش
رگ گردن قلمبه می‌کند و دست به دامن همه می‌شود و به آخوند ده هم رو می‌اندازد و
ایشان اظهار می‌دارند توبه‌ی او قبول است نگران نباشد. القصه مردم یک صدا می‌گویند
«نه!»

این
وسط یک خانواده مسیحی هم هستند که دخترشان (نیکی نصیریان) بیماری قلبی دارد و همه‌اش
پیش موسی پلاس است. به موسی می‌گوید بیا پیش پدر مقدس اقرار کن تا گناهانت پاک
شود. یک نواری هم می‌دهد می‌گوید من می‌روم بیرون تو با خیال راحت اقرار کن من
ببرم پدر مقدس گوش بدهد تو پاک شوی. پدر مقدس که صلیبی در قطع وزیری هم نه، شاهی
به گردن آویخته است پشت پرده به نوار موسی گوش می‌دهد و به نیکی می‌گوید موسی پاک
شد!

در ده اسب
سفیدی است موسوم به ذوالجناح. که در صحنه‌ای به زیبا خانوم پرخاش مذهبی هم می‌کند،
ناگهان پای مبارکش می‌شکند. استغفرالله! قدرت خدایی خوب هم نمی‌شود و مردم لاجرم و
با اکراه حاضر می‌شوند بروند از ده مجاور اسب سفید بیاورند. دیر می‌کنند و ناگهان
وسط روضه‌خوانی موسی جان با زیبا خانوم از راه می‌رسند در حالیکه دختر مسیحی روی
اسب نشسته و جعفر پشت سر پدر سینه می‌زند و گروه کُر ملائک هم با موسی همراهی می‌کنند
در نوحه خوانی. مردم هم زار زار گریه می‌کنند. بعد ناگهان موسی می‌افتد و می‌میرد!

سر
خاکش از مسیحی و مسلمان حاضرند. پدر مقدس می‌گوید موسی در نوار اقرارش گفته من
توبه کرده‌ام شما برای ماریا دعا کن. بنا به سفارش موسی هم پولی که شب عاشورا جمع
شده است به جای اینکه صرف ترمیم مسجد ده شود، برای عمل قلب ماریا خرج شود.

تبارک
الله!

آقای
حسن‌پور! می‌شود شما اصلاً دست از فیلم و سریال ساختن بردارید؟ و با لباس میش ضربه
به ارکان دین نزنید؟ و سخن حق خدا را زیر سوال نبرید و مناسک توبه را مضحکه نکنید
و شفاعت حسین را برتر از عدالت خدا نگیرید؟ می‌شود بدعت‌گذاری نکنید؟

مگر نه
اینکه حضرت علی فرموده برای توبه مناسکی است و یکی از آنها دوری جستن از نشانه‌های
آن دوران است پس چرا زیبا هنوز هست و ابتدای فیلم آلبومی را ورق می‌زنید که شاهد
روزگار گناه موسی است و چرا موسی عکس آن دورانش با زیبا را که ماریا قاب کرده است
می‌زند به دیوار؟ و زمانی‌که جعفر مخالفت می‌کند به او می‌گوید برو بیرون؟ تکلیف
حق‌الناس ـ کلبه آتش گرفته که جعفر می‌گوید به خاطرش ولوله در ده افتاده ـ چه می‌شود؟

چرا
زمانی که خدا می‌فرماید در آن روز «کسی» به کارتان نمی‌آید جز اعمالتان، شما
ناگهان روی دست او بلند می‌شوید و اشاعه خرافه می‌کنید؟

این
اهالی مقیم قم که تا فیلمی مثل خصوصی پخش می‌شود پرده‌ی سینما را می‌کشند پایین چرا
در مقابل فیلم‌هایی از این قبیل سکوت می‌کنند؟ یا شاید اینطور فیلم‌ها نفع خاصی
برای برخی‌شان دارد که چشم و دهان و گوش می‌بندند و از کنارش می‌گذرند؟

آقای
پرستویی این‌بار هم مثل آژانس شیشه‌ای پدر مرحوم‌تان آمد به خواب‌تان گفت مراقب
موسی باش؟ حمایت مالی در تولید و بازی در فیلمی سراسر خزعبل و خرافه چه منفعت
دنیوی و اخروی برای شما داشت؟ مطمئناً در جبر اخلاقی قرار نگرفته بودید که!

غربی‌ها
هم بنجل می‌سازند ما هم. باز هم می‌گویم که حتی غربی‌ها در بنجل‌هاشان از لحاظ
فکری و ترفندهای روان‌شناسی و مذهب از ما جلوترند. این از بنجل‌هامان چه برسد به
فیلم‌های فخیممان.

افسوس
و صد افسوس …

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* این هم پوستر احتمالاً مسیحی پسندش (+) یا بهتر بگویم گول‌زنک فیلم که اثری از زیبا [اسب] نیست!

** نمی‌دانم این هنرپیشه‌های قدر ما مثلاً چه معذوریتی دارند که نمی‌توانند به این آقای حسن‌پور نه بگویند! یکی‌اش «وقتی همه خواب بودند». 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.