اسم فیلم یادم نیست گیرم دو بار تماشایش کردم و گیرم که من طرز خاصی در تماشای فیلم دارم. به هر حال. دخترک از برادرش در مورد کارتپستالها پرسید و پسر گفت میرفتم فرودگاه و کارتپستال شهرهای مختلف تو جاهای مختلف دنیا میخریدم و بعد میرفتم سراغ مسافرهایی که میرفتند به فلان شهر. میگفتم یادم رفته آنجا که بودیم پُستش کنم لطف میکنید رسیدید اینکار را برایم بکنید. پسر نفسی کشید و گفت «من به همه اون شهرها سفر کردم…»
یاد مستر بین افتادم. شب کریسمس که برای خودش کارت از زیر در میانداخت تو. هر کدام به نوعی درد داشتند. من هم کاری میکنم که دردناک است. خیلیتر. خیلی دردناک.
_________________
دژ فراموشی / آنتونی هوروویتس*