آنچه می بینید ، ازمعدود دستخط های باقی مانده از رضاخان در دوران پیش از پادشاهی اوست. او این رقیمه را در دوران سرتیپی خویش نگاشته و گلایههای خود را از مخاطب مطرح کرده است. نکته این مسودّه این است که قزاق در این چند خط، نوزده فقره غلط املایی دارد! از صدر کلام که با “مغرب الخاقان” (مقرب الخاقان) آغاز می شود تا کلماتی مثل “ترف” (طرف) ، “حچ” (هیچ) ، “معموریت” (ماموریت) ، “به حچ وجح” ( به هیچ وجه) ، ” کاغز” ( کاغذ) و…الخ که در متن آن رخ مینماید.
بی نیاز از تذکار است که ما در این مجال ، در صدد تحقیر رضاخان به دلیل بیسوادی او نیستیم ، چه اینکه در این دنیا بی سواد فراوان بوده و رضاخان نیز میتواند در زمره ایشان باشد. پرسش اینجاست: کسی با این سطح از سواد را، چگونه میتوان پدر ایران نوین نامید؟ و مثلا پروژههایی مثل راه آهن، تاسیس دانشگاه، منع حجاب و… را به او نسبت داد؟ در اینجا و به ناگاه، ذهن ما به سمت این نامها میرود: فروغی، نصرت الدوله فیروز، تیمورتاش، داور و… الخ. این جماعت هم، یا وابستگیهای شدید فرقهای دارند، مانند: ازلیگری یا بابیگری و یا از آن مهمتر از اساتید اعظم لژهای ماسونری هستند! حال اگر این جماعت بخواهند طرح راه آهن را به قزاق حقنه کنند، چگونه راه آهنی خواهد شد؟ راه آهن جنوب به شمال که برخلاف راه غرب به شرق(راه ابریشم)، هیچ استفادهای برای ایرانیان نخواهد داشت و البته بعدها به کار متفقین خواهد آمد! یا مثلا اگر بخواهند دانشگاه بسازند، چه خروجیای خواهد داشت؟ موسسهای که نه تنها محصولات مدارس قدیمه از قبیل: بوعلی، ابوریحان، ملاصدرا و… را نخواهد داشت، که دانش آموختگان آن مثلاً در حوزه علوم انسانی و در بهترین صورت، مترجمین دست سوم جان لاک، جاناستوارت میل، روسو و… خواهندشد! (بلیهای در هیات غیر بومی بودن علوم انسانی، که سالیانی است فغان عدهای فراوان را درآورده است).
پ ن اول: شنیده یا خوانده بودم که محمد تقی بهار ، دستخطی از رضاخان را که مملو ار غلط املایی بوده ، برای ثبت در تاریخ نگاه داشته بود.احتمالا دستخط ضمیمه، همان است.
پ ن دوم: این پست نیز به مناسبت سالروز نخست وزیری رضاخان نشر یافت.
@rkaeini از کانال تلگرامی محمدرضا کائینی
* از ترانه رضاخان محسن نامجو