اخیرأ فیلم خوب زیاد دیدم. هر چند ننوشتم دربارهاشان. پریروز The killer را دیدم. به نظرم کارگردان خواسته اعصاب مخاطبین سابقش را بسنجد. جز هدر دادن اعصاب و صبر جمیل چیزی عایدتان نمیشود. دیروز هم «خوک» مانی حقیقی را تماشا کردیم. برای اینکه در موردش بنویسم باید دوباره ببینمش اما طوری منزجرم کرد که نمیتوانم.…Continue reading سوسکهای چکمهپوش مادهای آبی رنگ بالا میآورند
برچسب: بنجل غربی
بی قانونی در قانونیترین کشور جهان
دیشب فیلم قطار سریعالسیر (۲۰۲۲) با بازی برد پیت را دیدیم. ملعبه فانتزی و خشونت و حماقت. خشونت و خون و خونریزی و حضور در محیط رزم ژاپن گولم زد که کار تارانتینو باشد ولی نبود، کارگردان هیچکس No body ساخته بر اساس رمان ژاپنی. خب فکر کنم گرفتید چه خبر بوده در فیلم. خوشم…Continue reading بی قانونی در قانونیترین کشور جهان
موتیفات سیاستی
اول: من که نوشته بودم، سلسله فقط زندیه. دوم: پاپ فرانسیس هم گفته انجیل غلط فرموده همجنسبازی گناه نیست ما خودمان خیلی دوستش داریم و هی مرتکب میشویم هی گندش در میآید باز مرتکب میشویم اگر گناه بود صاعقه میزد بهمان. تازه یک خانم اینکاره هم همین اواخر گفته بود نعوذ بالله عیسی مسیح هم،…Continue reading موتیفات سیاستی
از تهی سرشار
سال بسیار کمباری داشتم. کتاب و فیلم و نقاشی و گلدوزی در حد بسیار پایین بوده و قابل دفاع نیست این تنبلی. داشتم خودم را سرزنش میکردم. داشتم خودم را با خیلیهاتان که عکسهای قشنگ قشنگ از سفر و سفره و کتاب و هنر و طلبیده شدنهاتان به حرمهای لطف و حریمهای طبیعت…Continue reading از تهی سرشار
معرفی فیلم
فیلم Oz: The Great and Powerful را تماشا میکردم. مدل جدید سرزمین جادویی بدون مرد آهنی و شیر. مرد شعبدهباز شیادی ناگهان سر از سرزمین اُز در میآورد که پس از مرگ پادشاه، میان سه زن سرگردان است. طبق پیشگویی پادشاه، روزی جادوگری از آسمان فرو میافتد و سرزمین و مردم اُز را نجات خواهد…Continue reading معرفی فیلم
معرفی فیلم ـ دیکتاتور [قذافی]
«دیکتاتور» محصول ۲۰۱۲ به نویسندگی و بازی Sacha Baron Cohen و کارگردانی Larry Charles یک کمدی و از دسته بنجلهای غربی است که به خوبی پیام حتی انحرافیاش را به صحت و سلامت به مخاطبش میرساند در مقابل فیلمهای معناگرای ما که ناگفتنم به. از ظواهر امر پیداست که دیکتاتور همان قذافی است: زنان محافظ.…Continue reading معرفی فیلم ـ دیکتاتور [قذافی]
موتیف
۱. این روزها، عجیب که دلم میخواهد بنویسم، نمیتوانم. تا مینشینم برای نوشتن، انگار که نوازش ممتد و وسوسهانگیز سرانگشتانی، تنم را به ارتعاشی جنونآور میکشاند، دست میکشم و سرم را میگذارم روی کاغذهای باکره، … خوابم میبرد … توی خوابم، تو را میبینم و بلندی چشمانت را، که سرم را هر چه هم که…Continue reading موتیف