دوره‌ی ما از اینها نداشتیم که!

البته، عنوان‌ش هست «برنامه‌ی کودک»، ولی کی گفته که نمی‌شود ما آدم بزرگ‌ها بنشینیم پای تماشای «ململ»؟ آن هم وقتی «خانم گُلی» ایستاده است آنجا و هی مزه می‌ریزد و هی آدم دلش غنچ می‌رود و هی دل‌ش می‌خواهد بچه‌تر بود تا بیشتر با آن خنده‌های یکهویی و چشم‌هایی که شیطنت و شادی ازشان فوران می‌کند و گاهی خودش از مزه‌هایی که می‌پراند لُپ‌هاش قرمز می‌شود، و «حال» کنیم!

از اینها گذشته، «خانم گُلی» بینِ تمام مجری‌های زنی که تا حالا دیده‌ام، بهترین است. اولین‌بار که خیلی اتفاقی برنامه ی «طلا و ترمه» را دیدم، عاشق دخترک جیغجیغویی شدم که شیطنت و سربه‌هوایی‌هایش ابداً ساختگی و زورکی نبود و خنده‌هاش مثلِ خنده‌های «خاله شادونه» توی ذوق نمی‌زد. واقعاً «بچگی» می‌کرد. خانم فاطمه امینی یا همان خانم گلی، یواشکی دروغ می‌گوید. دروغ‌هاش عینِ دروغ‌هایی است که بچه‌ها می‌گویند. دروغ‌هایی که «دروغ نیستند» فی نفسه. بلکه زائیده‌ی تخیلات‌اشان در سن و سال خاصی هستند. جیغ و دادهاش روی اعصاب نیست و شلوغ‌کاری‌هاش، آدم را یادِ دختربچه‌های شیطانی می‌اندازد که آرام و قرار ندارند و از دیوار راست بالا می‌روند! از آن قسم بچه‌هایی که دوست داری محکم بغل‌اشان کنی و لپ‌هاشان را گاز بگیری.

 خانم گلی(فاطمه امینی)

یعنی کلاً خانم گلی‌جان دوست‌تان داریم!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.