خرید کردن، حالِ ما خانمها را خوب میکند. این یک مسئلهی خیلی خیلی اثبات شدهای است؛ حتی اگر قبل از خارج شدن از منزل حالِ پاهاتان خوش نباشد و موقع پایین رفتن از پلهها هم با کله بیافتید توی بغل آقاتون و بند اول انگشتِ اشارهی دست چپتان کبود شود، باز هم حال و روزتان…Continue reading آنچه مردان در مورد زنان نمیدانند!
سال: ۱۳۹۰
.. . ـ ..
خواب دیدم مردهام. اصلاً یادم نیست چشمهایم کِی گرم شدند که من خواب هم دیدم و اصلاً قبلش شده بود که به مردن فکر کنم یا نه؟ نه. درد داشتم و یادم هست حتی کم مانده بود گریه کنم که نکردم. فیلم دیده بودیم و دیروقت بود و من خوابم میآمد و امیر فکر میکرد…Continue reading .. . ـ ..
که نگارت شوم بیا!
وقتی هنوز هم ساعاتی از روز که کنار هم نیستیم اینطور دلتنگِ هم میشویم، یعنی چقدر خوب است … یعنی چقدر خوشبختیم …
جهت اطلاع دوستان
سلام علیکم «… مردِ کورِ مرددِ تویِ چهارراه، به گمانم راهش را گم کرده بود. رفتم که کمکش کرده باشم، یک دسته کاغذ با سوراخ های بریل زیر بغلش بود، برخلاف تصورم نه راهش را گم کرده و نه آواره بود، گفت سیگار فروش هم که اینجا نیست آدم توی این خیابان یخ زده کمی…Continue reading جهت اطلاع دوستان
به همزاد، که حالش بد است …
حالت این روزها خیلی بد است. نمیدانم چرا. کسی نمیداند و دارم داستان میسازم از خودم برای تو و آرام میکنم خودم را. دلم میخواهد باهات صحبت کنم و از اتفاقات اخیر برایت بگویم و تو مثل همیشه، مثل تمام شبهای پُردرد چند سال پیش، گوش بدهی … چقدر خوب بلدی تو که خوب گوش…Continue reading به همزاد، که حالش بد است …
از اقلیم هنر!
۱.«نمیدانم در هند بودم یا در کجا که دچار زهر افعی شدم. وقتی برخاستم سواران را دیدم که از باشتین بسوی مراغه میتازند. من سر خود را آنجا بود که بر دار کردم. بعد از آن بود که گردنم را تیمور شکست و تیره پشتم را گذاشت تا به نعل موزه نادر شکسته بشود. نمیدانم، نمیدانم شاه اسماعیل بود…Continue reading از اقلیم هنر!
در نقد فیلم شرایط
در مورد نقد، یک تجربهای که دارم این بوده است که مثلاً در مورد فیلم و تئاتر، اصلاً درست نیست که قبل از تماشای فیلم، نقدش را بخوانم، هر چند در مورد کتاب این موضوع تقریباً برعکس است، چنانکه در مورد خشم و هیاهو، خواندنِ نقدهایی در خواندنِ آن و فهمش، خیلی کمک کننده بود.…Continue reading در نقد فیلم شرایط