۱. چند شب پیش دوباره نمیدانم
چی شد که رسیدیم باز به «جدایی نادر از سیمین» یا یک همچون چیزی. دوباره امیر سوال
کرد آیا به نظر من فیلم زیبایی نبود؟ میگویم بود ولی تمام جوایزش سیاسی بودند را
نمیشود انکار کرد. میگویم برای من، «دربارهی الی …» هولناکتر بود و هست.
فیلمی که نمیتوانم فراموشش کنم. اینطوری شد که نشستیم و مجدد تماشایش کردیم.
انگار که اولین بار است میبینمش. کسی میگفت خلاقیت یعنی این که هزار بار هم که
بخوانی اثری را یا تماشایش کنی، چیز جدیدی کشف کنی توش. میگویم عجیب است که این
فیلم، حتی دروغهایش از دروغ «جدایی …» سنگینتر و جدیترند، ولی مواضع سیاسی و
طبعاتش، چنان جوسازی کرد پیرامون نادر و سیمین که احمد و الی گم شدند … ولی فکر
نمیکنم بعد از آن سه باری که در سینما «جدایی …» را دیدم، و البته دفعاتِ بعد
از اولش از سر توفیقات اجباری بود، هوس نمیکنم باز ببینمش. لطفاً این حس را
سیاسیاش نکنید. چون به شعور خودتان میخندید!
۲. پشتِ
جلد سیدی فیلم «دربارهی الی …» در خلاصهی فیلم نمیدانم چه شعور زیبایی اصرار
داشته، هر جا به نام شخصیتِ الی میرسد، سه تا نقطه هم جلوش بگذارد!
۳.
فیلم را که میدیدیم به این فکر میکردم که چرا گلشیفته صدایش اینقدر بد بوده است
و چرا من هیچوقت آن سالها شیفتهاش نبودم؟ با آن همه اصراری که بود تا بگویند او
هنرپیشهی فوقالعادهای است من ترانه علیدوستی یا باران کوثری را ترجیح میدادم؟
۴.
سر لباسهایی که لیلا حاتمی در جشنوارههای خارجی به تن کرده بود، سخنها فراوان
رفته است، ولی نمیدانم چرا این آخری که لباسش پوشیدهتر است، خبری از طرفدارانِ و
مخالفانِ خیاط و طراح لباس لیلا نیست!
۵. جایی
مهناز افشار گفته است آقای فرهادی او را برای «دربارهی الی …» انتخاب کرده
بوده، ابتدا. آن شب سعی کردم مهناز را بگذارم جای گلشیفته … بدک نبود!
۶. هنوز
هم مطمئن هستم، میشد جای لیلا حاتمی از زن دیگری استفاده کرد و نتیجهی حتی بهتری
گرفت. هنوز به نتیجه نرسیدهام ولی مطمئنم، برای نقش سیمین، لیلا حاتمی زیادی بیروح
و مکرر است.
۷.
آها یادم آمد! آن شب آیفیلم داشت «جدایی …» را معرفی میکرد که بحث مکرر ما
شروع شد.