چشمان پر خندهی پدر نان بود، شیرینی، برکت بود.
سال: ۱۳۹۳
دیدار با تاریکی-۳
بدان که حقیقت الوهیت ذات صرف است و وصفش ناشناخته، عقلها و بینشها قادر به شناخت او نیستند و فهمها و فکرها به آن احاطه نیابند تمام بصیرت از ادراکش قاصر و تمام تلاش در شناختنش بیفایده … پس برای ما راه و دلیلی به سوی ادراک آن امر جلیل نیست هنگامی که راه مسدود…Continue reading دیدار با تاریکی-۳
اعجاز زبانی
یک ترانهی ترکی هست که البته قدیمیتر از ان است که خیلیها شنیده باشند و یا به خاطر بیاورند. از مراد ککیللی به نام بو آکشام اُلوروم (امشب میمیرم). دورهی خودش ترکانده بود و خیلیها در ترکیه بعد از این ترانه خودکشی کرده بودند (البته شنیدیم و دیدن کجا شنیدن کجا). القصه یک جایی از…Continue reading اعجاز زبانی
در ماندن
قرار بود نامهی مهمی برسد ولی کِی معلوم نبود. شنبه زنگ در خانه را زدند. نگاه کردم دیدم پستچی بود. اگر در را باز نمیکردم میماند برای فرداش. فرداش امیر باید میماند خانه و مرخصی نداشت. بعد ممکن بود کاغذی بیاندازد توی خانه که با این همه رفت و آمد و بچه توی ساختمان حتماً…Continue reading در ماندن
دیدار با تاریکی-۲
در وصیتنامهای منصوب به پتر کبیر آمد است: «اگر چه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با مردم سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تأمین مقصود ما و تسلط روسیه بر آنها بهترین وسیله است با این همه بر شما واجب است همواره به هر وسیلهای که میتوانید…Continue reading دیدار با تاریکی-۲
و به یاد آور فاطمه را …
زنانی که خداوند در قرآن از ایشان یاد میکند، چه پاک و چه ناپاک شخصیتهایی مستقل هستند. جایی که میفرماید «دراین کتاب از مریم یاد کن» حضرت مریم (ع) را به خاطر شخصیت والا و رشکاگیز خودش یاد میکند. چونان از بانو سخن میگوید که دل و دین از کفِ آدمی میرباید تا میرسد به…Continue reading و به یاد آور فاطمه را …
در ماندن.
زنگ زده بود که دکتر صدر ـ صدرالدین ـ یک اسمی مثل این در تبریز برنامه ریخته برای هومکِیر بیماران سرطانی که پزشکان و پرستاران داوطلب یک دورهای میگذرانند و بعد … شما تمایل دارید؟ گفتم تمایل دارم اما خودم اماس دارم و از کار افتاده. ماند. گفت خدا شفایتان بدهد. گفتم خدا خیرتان بدهد.…Continue reading در ماندن.