نکتهی اول: داشتم انیمیشن «اسباببازی» را میدیدم. رسید به آنجا که بودی و باز سوار ماشین سباببازی سعی دارند خودشان را به ماشین حمل بار برسانند. طراح انیمیشن در این صحنه، ماشینهای عبوری را قشنگ چیده است مابین خطوط سفید و به راحتی ماشین اسباب بازی را از روی خطوط سفید جلو میبرد. خیلی قشنگ و شیک دارند به بچههای امروز و رانندگان فردا یاد میدهند بین خطوط باید رانندگی کرد. بدون شعار.
آنوقت که داشتیم فیلم «با دیگران» را تماشا میکردیم به امیر گفتم ببین! نمیشد بابک حمیدیان و زنش موقع موتورسواری کلاه ایمنی بگذارند سرشان؟ به جایی بر میخورد یا ما فکر میکردیم جای زنش بدل مرد نشسته خدای ناکرده؟ چه میشد فیلمسازهای ما یاد میگرفتند این چیزها را …
نکتهی دوم: دقت کردهاید در فیلمها و انیمیشنهای خارجی، مهم نیست چه کسی تاج را میگذارد روی سرش؟ همین که گذاشت میشود شاه و حاکم بلامنازع؟ دهقان باشد یا احمق (مثلاً در فیلمی از مستر بین) مهم تاج است.
در فیلم جکِ کشندهی غولها که همان ورژن جدید جک و لوبیاهای سحرآمیز است، خیلی پررنگتر به این موضوع اشاره میشود و قشنگترش آنجاست که تاج را جای دختر پاشاه اصلی یعنی شاهزادهخانم، جکِ (مرد) فقیر دهقانزاده سر میگذارد!
(فمینیستها رسیدگی کنند لطفاً!)
زیادی دقت میکنم میدانم.